![محمود گندم کار وحید](https://sherepaak.com/wp-content/uploads/2021/03/IMG-20210321-WA0048-e1616416428378.jpg)
🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
در غروبی قلبم از عشق به دریای وطن ، لبریز و آکنده
لحظه ای تنها نشستم در کنار ساحل مواج و رخشنده
این کهن دریای پارس ، زیبا خلیج فارس جاویدان ایرانی
شخم می زد ماسه ها را دم به دم با موج بی پایان و کوبنده
در افق کوچ حواصیلها بسوی دشت و صحرا بود زین ساحل
کوه و دریا میزبان موجهای آبی و ابر پراکنده
آسمان پرگشته بود از لک لک و مرغان دریایی هزاران جفت
ساحل دریا پر از تکرار در تکرار در تکرار جنبنده
آب ، این میراث جاویدان خلقت موج گردان بود هر لحظه
تا رساند قایق دیروز را بر ساحل پیروز آینده
کاروان لنجهای خسته ی مردان ماهیگیر بی پروا
صف بصف در هر کران بر آب و طوفان بود رقصنده
سفره ی دریا به هرجا میزبان مرغ و ماهی بود و اردکها
مرغ ماهی خوار و ماهی، سرخوش از این آبهای گرم و بخشنده
ناله های مرغ شبگردی طنین انداز شد بر آب و بر بیشه
از درون بوریای بافته بر لانه ی آن مرغ بافنده
چشمه ی جوشان دریا دم به دم صدها صدف می ریخت بر ساحل
تا کند لبهای ساحل را پر از خوشحالی و لبریز از خنده
بستر دریا مداوم زایش مرجان و ماهی بود و مرغابی
آفرینش نقش جان می زد بر این دریای رمز آلود و زاینده
دست طوفان موج را با صبح ساحل آشنا می کرد چون ساحر
تا شود آئینه گردان چراغ مهر و ماه آفریننده
از ازل تا بیکرانها موج دریا باز می رقصید و می چرخید
برده آرامش ز جان ساحل سنگی از این امواج چرخنده
هر صدف را جستجو می کرد هر دم مرد دریا گرد در دریا
بر مسیر موج و ساحل، بلکه مروارید را می گشت یابنده
موج سرگردان دریا با نسیم و باد وحشی گفتگو می کرد
تابش خورشید بر ساحل چنان چتری مه افشان و درخشنده
از تن خورشید میبارید هزاران نیزه های نور پی در پی
مشعل افلاک تابان بود بر دریا زآن خورشید تابنده
داریوش یا یک شهی از مرزداران بزرگ کشور ایران
بر تن یک سنگ مرجانی بروی خاک گوهر خیز و ارزنده
زیر انجیر معابد، سرزمین خارک را با واژه ی میخی
حک چنین بنمود: ،،کنون من این دیار خشک را کردم فریبنده
جاودان باش ای وطن از پهنه ی سبز خزر تا ساحل بوشهر
از بلندای دماوند و تن البرز پیر و قله ی الوند پاینده
تا کران دور دست چابهار و ساحل زیبای هرمزگان و بندرگاه
جنگل دریا کنار و ابر و باد و رعدهای تند و توفنده
هرمز و تنب بزرگ و کوچک و خارک و ابوموسی، پلور، مینو
کیش و لاوان، ناز و قشم و جنگل حررای پیچنده
در سکوت لوت و اوج قله هایت در هزاران سال رازی هست
گفته و نا گفته از پژواک فریادی کهنسال و فزاینده
ای وطن، عشق تو در قلب و زبانم هست یک باور
آتش عشق تو در دلهای مردانت فروزان و فروزنده
ای وطن ای مادر درد آشنا و خسته ی تاریخ، ای ایران جاویدان
گر نباشیم پاس دار خاک و دریایت، شویم آینده شرمنده
از مجموعه اشعار پژواک فریاد
دفتر اساطیر
سروده شده در 18 شهریور 401
پی نوشت:
سنگ نبشته ی جزیره خارک
اولین کتیبه مرجانی با خط میخی روز چهارشنبه 23 آبان سال 1386 در هنگام احداث جاده توسط شرکت ملی نفت ایران در جزیره خارک از زیرخاک بیرون آمد.
این کتیبه اولین کتیبه سنگی مرجانی کشفشده تا امروز است. طبق نظر کارشناسان باستانشناسی خط میخی فارسی باستانی کتیبه ایران مستندترین سند تعلق خلیجفارس به ایران از زمان هخامنشیان بوده است.
ترجمه سطر به سطر:
این کتیبه هخامنشی روی صخرهای مرجانی به ابعاد 85 در 116 حک شده است. در این کتیبه پنج سطر و شش واژه فارسی باستان به چشم میخورد که پنج واژه آن تاکنون ناشناخته بودند. اینچنین ترجمهشده است:
(این) سرزمین خشک و بیآبی بود شادی و آسایش را آوردم
1- بود
2- زمین خشک بیآب، آسایش
3- جاری من
4- بهنه (یک اسم خاص) یا حاکم را
5- چاههای آب ….
بخش مهم این کتیبه تاریخی توسط برخی افراد ناشناس با یک شی نوکتیز در خرداد 87 از بین رفت.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
آبان 27, 1401
بسیارزیبا ورسا👌👌👌
پاسخ
بستن فرم