🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خوابِ بعد از مرگ

(ثبت: 264031) شهریور 31, 1402 

 

کلافه ام

عصبانی ام

دردهایم باعث می شوند که راحت

در آغوشِ گلوله ای که مرا کُشته

گریه کنم

گلوله ای که مثلِ پدرم رفتار می کند

و به من می گوید

لیاقتِ مرگ را داری

…..

ناراحتم که در قدیم به دنیا آمده ام

حتی اگر از جدید ترین مادر

به دنیا آمده باشم.

…..

در زندگی

حرف های خوبِ زیادی زدم

حتی تشکر کردم از خدایانِ مرگ

که مراقبِ سلامتی خودشان هستند.

ولی آنها مرا نکُشتند

چون چشم های خوشحال و خونی ام را دیدند.

…..

کفش های پاره ام باعث شده

بهشت از زیرِ پایِ من در برود

جسدهای خونی و خوشحال نمایان شده اند

تصور می کنم که فقط دارم

یک خوابِ بعد از مرگ می بینم.

و ناگهان

درون قبرِ خودم

از خواب می پَرم

 

امیرحسین شاه علی
9ساله از کرج

دیروز شعری را که برای “کیان پیرفلک” نوشته بودم، اشتباهی حذف کردم. غصه خوردم و آرام گریه کردم. این شعر را نوشتم.

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. سلام و درود
    در سن خودت زندگی کن و همراه آن، بزرگ شو

    خیلی جلوتر از سنت نباش تا در بزرگسالی پشیمان نباشی که از کودکی ات بهره نبرده ای

    امیرحسین عزیز❤️

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا