🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 خیال باغ

(ثبت: 222980) اسفند 10, 1398 

 

ساکت و تنها نشستم در خیال باغمان
خلوتی کردم دمی با نونهال باغمان

آمدی از راه دوری ای غریب آشنا
ناله هایم را شنیدی در وصال باغمان

هرچه را گفتم شنیدی و نفمیدی و من
گفتمش این قصه را با سیب کال باغمان

درد و غم آرامشم را در شب تاری گرفت
گم شدم روزی میان قیل و قال باغمان

کاش همچون نونهالی همدم گل می شدم
خوش بحال باغبان گل بر جمال باغمان

#آذر_رئیسی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

نظرها
  1. ولی اله بایبوردی

    اسفند 10, 1398

    سلام و درود

    کاش همچون نونهالی همدم گل می شدم

    آرزوی دست یافتنی ….

    خواستن توانستن …

    دستمریزاد

    تقدیمی : 🌈

    دست خود باغی بپرور جلوه آرایی دلا
    نونهالان باغ را تعلیم ، تا رشدی نما

    گر امانت را شدی صاحب ، بپرور آن گلی
    با نما انگشت عیانی ، بینِ خلقی هر کجا

    ولی اله بایبوردی

    10 / 12 / 1398

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا