🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 دفترچه ی یاد تو

(ثبت: 228166) خرداد 30, 1399 

 

چشم ها ما را اسیر عالم خود می کنند
اشک ها دل را لگدکوب غم خود می‌کنند

داغ یعنی، در گرفتاری همه بی اعتناء
دشمنم را اَرج داده، مَحرَمِ خود می‌کنند

ابرها هم در میان جَوِّ سردِ زندگی
خاک را مهمان به بزمِ شبنم خود می کنند

وقت تنهایی، طبیعی تر ز آه و ناله چیست؟
اشک بی حد، زانو آن را، مَقْدَمِ خود می کنند

غار تنهاییِّ من، دفترچه ای از یاد توست
های هایم دفترت را، زمزم خود می کنند

عاشقانِ در خیابان مانده ی تک سرنشین
آسمانها را پر از دود و دمِ خود می کنند

مرگ بر دوری ز آغوش تو که این تیغ ها
هرچه باید!، بر تنِ من، با دَمِ خود می کنند

در سرم غیر از وصالت نیست، چونکه درد ها
عاشقان را ناخودآگَه، آدم خود می کنند

(ازمجموعه شعر ‌”دفترغمگین”)

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا