🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ردّ پا

(ثبت: 242877) آبان 26, 1400 

 

مانده از رنگ عبور تو در این جاده رَدی
می رویّ و رَدی از خویش نهادن بلدی

تو به دنبال که بودی که ندیدیم آخر
در کنار ردپایت ، ردپای اَحدی

گوسفندان به صدای نِی چوپان رفتند
ماند از آواز دلش دسته گلی در سبدی

خوش برقصیم در این آتش ابراهیمی
ما به جز آتش سرد تو ندیدیم بدی!

چشمک عشق تو را پرده توری لو داد
آشکاراشده ، نازی که تو در پرده زدی

عشقِ آغشته به ترسِ تو تماشا دارد
ترس هیزم شده در آتشِ عشقِ ابدی

دست دل را به چه دستی که ندادم آخر
مست را مست به مقصد نرساند ، مددی!

کیستی؟… نیستی و لیک تو هستی با من
گاه رویایی و گاهی اثری مستندی

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. نسرین حسینی

    دی 27, 1400

    بسیار زیبا بود

    درودها برشما جناب ذبیحی گرانقدر
    قلمتون ماندگار 🌺🌺👌👌

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا