🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 روز حساب…

(ثبت: 232064) مهر 8, 1399 
روز حساب…

«به نام خدا»

ای که میگویی برایم دائم از ؛ «روزِ حساب»…
خود چه داری تا بگویی روزِ مَحشر در جواب؟

تا کنون یک ذره از «انسانیت» بو بُرده ای؟
از «محبت» خوانده ای حتی کلامی در کتاب؟

جایِ آن «داغِ ریا»… بر پَهنه یِ پیشانی ات…
بر مَلا کُن «باطنت» را گاهی از پُشتِ نِقاب!

آنچه گفتی از «جهنم»، ظاهراً تاوانِ ماست…
مار و مور و قیف و قیر و آتش و سُربِ مُذاب!

بهترین جایِ «بهشت» اما… تویی با حوریان…
هر زمان در عیش و عِشرت سرخوش از شُربِ شَراب

عده ای غِلمان کنارت… تا تو جامی دَر کِشی…
صاف و بی غَش، پاک و خالِص، دستِ اول، نابِ ناب

مثلِ دُنیا کیسه ات پُر پول و اوضاعَت دُرست…
در میانِ سُفره ات… هوبَرِه و آهو کباب

هر چه در؛ هر جایِ «جَنَّت»، بهترین باشد، به حتم…
تَر کُنی گر لَب، فراهم می شود… لُب و لباب!!!

بَس کُن این… رویایِ بی تعبیرِ؛ خودخواهانه را…
خیر باشد؛ هر چه دیدی، در توَهُّم یا به خواب!

این خیالاتی که داری در سَرَت می پروری…
جُز خُزَعبَل نیست، بیش از این؛ نکُن خود را خَراب

باغِ فردوس و جِنان و قَصرِ پَردیس و بهشت…
در مَسیرِ آدمی.‌‌.. چیزی نباشد جز… سَراب!

دوزخی، باشد اگر؛ هر جایِ عالم… جایز است؟…
تا ابد، در قَعرِ آن، یک عده در؛ رنج و عذاب؟؟؟

«در همین دُنیا یقیناً “خوب و بد” را، کائنات…
پاسخی در خور دهد، یا با تأمل، یا شِتاب!»

این جهان مِصداقِ دریایی خروشان است و ما…
کمتر از یک قطره از آن… چون حُبابی رویِ آب‌!

خوش به حالِ آنکه میداند؛ به دُنیا آمده ست…
« تا… بِخَندانَد لبی را… یا… کُنَد کاری ثواب. »

«مهران اسدپور»