🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
سروش های عاشورایی،
18 تا 20
سروش 18
گریه کردن، طلوع ایمان است
مژده ای بر شروع پیمان است
ارتباط میان جان لطیف
با جانان است
همه اش هم این نیست
در کدام جبهه ای؟
کربلا، زنده است.
سروش 19
کربلا، ملک شخصی ات نشود!
ذبحِ میلِ سیاسی ات نشود!
خاک پاکش
ای سخنران و ای نویسنده!
باز، میدان بازی ات نشود!
هر کسی گرچه گَبر یا هندو
بهره ای دارد از حسین شهید.
سروش 20
می رود آفتاب سرخ غروب
مانده دشت بلا، پر از آشوب
رفته ساقیّ و ساغر و محبوب
کودکان و زنان، اسیر شد(ه) ند.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):
مرداد 20, 1401
درودها شاعرزیبا قلم عاااالی دستمریزاد
پاسخ
مرداد 20, 1401
درودها و سپاس ها یتان بزرگوار
پاسخ
بستن فرم