🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سوارنوربودی

(ثبت: 2157) مرداد 17, 1395 

 

 

سراپا شور بودی

 

ترا دیدم سوار نور بودی

سراپا غرق شعر وشور بودی

 

نگاهم موج گیسویت گره خورد

نفهمیدی  بسی مغرور بودی

 

کنارم بودی اما گوئی انگار

هزاران سال نوری  دور بودی

 

شمیمت قابل احساس  اما ..؟

خودت با حوریان مشهور بودی

 

گمانم با پری ها هم سخن ، یا

کلاف کهکشان محصوربودی

 

تو ای زیباترین زیبای هستی

برای فتح دل مأمور بودی ؟

 

مثال هدیه از جانان رسیده

درون خوشه ای ممهور بودی

 

تو بودی ، من ندیدم ، وای برمن

دلم گفتا به چشمم ؟ کور بودی !

پیرنظر “سلیم”

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):