🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سیل گِل آلوده

(ثبت: 209191) فروردین 11, 1398 

سیل آمد و هر چه را که من داشته ام با خود برد
بی وقفه، به سوئی که مَپِنداشته ام با خود برد

هر چیز که روی این زمین بود و نبود
شب بو و بنفشه ها که من کاشته ام با خود برد

این سیلِ گل آلوده مرا حیران ساخت
بی رحم شدو طفلِ بغل داشته ام با خود برد

عید است ولی خانه و کاشانۀ من غرق غم است
نخ ها که به زحمت گران ریشته ام با خود برد

ای داد، کسی ناله و زجّه های من را نشنید
جانی که درونِ سینه انباشته ام با خود برد

 

8 فروردین 98

با نهایت تاثرو تاسف از حادثه ی اخیر برای هم وطنان عزیزمان
به امید روزی که هرروز تسلیت گوی عزیزان کشورمان نباشیم
(شعر از زبان مادری سیل زده )

 

 

 

 

 

نظرها
  1. زانا کوردستانی

    فروردین 17, 1398

    سلام و عرض ادب شاعر گرامی

    بسیار عالی و دلچسب بود

    سپاس فراوان نثارتان

    قلمتان همواره نویسا

    👏👏👏👏👏

    • فائزه ناظر

      فروردین 18, 1398

      سپاس فراوان از حضور سبزتان جناب فلاحی بزرگوار💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا