🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فال قهوه
دلم شد از غم ایام مالا مال می خندم
نه بر اوضاعِ تنها بلکه بر احوال می خندم
غمی در دل نهان دارم جهانی را بسوزاند
به یغمای دل و نابودی آمال می خندم
گلی پژمرده در باغم هزاران آرزو در دل
بر اسراری که گشته در درونم چال می خندم
گهی بر صورت ماه و گهی بر هاله نوری!
به اسطرلاب و فال قهوه ی رمال می خندم
گر اندازم نظر بر روزن یک قفل فرسوده
بامید کلیدی کهنه شد اغفال می خندم!
برای دانه ای خرما بهر سو می کشانندم
به دجال و به خرمای خر دجال می خندم
گذشته کار ما دیگر ز خرما و خر و دجال
بر انکه باز گاهی می دود دنبال می خندم
به اخم چهره ی سرد شب عادت کرده ام لیکن
دگر در فکر فردا نیستم بر حال می خندم
سپردم سینه ی خاک ار کبوترهای بی جان را
به چشم خیره و بر چهره غسال می خندم
اگر چه پای بی کفشم ز سوز برف می سوزد
ولی بر کفشهای کهنه بقال می خندم
غزل تا دلربا گردد کلامی پخته می خواهد
به فال قهوه ای که نورس است و کال می خندم
بریزم آب و دانه پای این اطفال نوپایت
“یگانه” ! تا که اشعارت بگیرد بال می خندم
#امیر_وحدتی_یگانه
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
دی 15, 1401
سلام
و در تکمیل فرمایشات سیاوش عزیز بنده هم عرض کنم که شعرتان سه خصلت داشت :
۱- با توجه به این که قافیه ی منتهی به الف و لام ( حال قال مال سال و … ) از قوافی پرکاربرد در شعر پارسی ست . لذا ممکن است استفاده ی مجدد از این قافیه موجب تکرار بیش از حد و لوث شدن معنا و نما گردد ، اما خوشبختانه شما با دجال و بقال و آمال و … در هر بیت بنده را غافلگیر کردید و این عالی بود .
۲- رگه های طنز اثر با رگه های جدی آن کاملا برابر و به موازات هم پیش رفتند . و این تعدیل ملاحت و حلاوت کاری ست که حداقل از من یک نفر بر نمی آید . یا از اینور یا از آنور بام با کله ی کچل زمین می خورم .
۳- بار کنایی و متلک آمیز شعر ، بسیار قوی بود . به طوریکه هر بیت آن خواننده را به فکر فرو می برد و می توانست احتمالاتی گوناگون را برای آن در نظر گیرد . مثلا کسی که خود کفش ندارد ولی به کفش پاره ی بقال می خندد ، مثالی ست که دامنه ی آن فراگیر است و می توان افراد و سازمان های زیادی را مشمول این خصلت دانست . خود بقال هرچند به جبر قافیه اینجا آمده اما اگر نیک نگاه کنیم حضورش با همان کفش کهنه ، با طمع و ولع اش ، با هوش منفی و شکاکش ، با کم فروشی و گران فروشی اش و با دیگر خصایص کلیشه ای که برای کاراکتر بقال در نظر داریم ، بسیار به جا و موثر است .
و این که آن صنعت که سیاوش جان فرمودند ( آوردن قافیه یا کلمه یا جمله ای در ابتدا و انتهای شعر ) فکر کنم اسمش تصدیر بود .
پاسخ
دی 16, 1401
سلام سپاس از نکات ارزنده ای که بیان فرمودید
پاسخ
دی 16, 1401
درودی بیکران بر عزیز بزرگوار جناب مانا استاد ادیب و توانمند.
از اینکه اوقات شریف را صرف سیاهه خط خطی حقیر نمودید بسیار سپاسگزارم و هم از جناب سیاوش آزاد.
درودتان باد.
البته منظور من از کاربرد بقال فقط مضامین منفی آن نبود. بلکه خرده کاسبهای شریفی هم هستند که در این اوضاع بقول معروف (بکش پایین و بکش بالای دلار) در بازار دخلشان کفاف خرجشان را نمیدهد.
باری بیش از حد بنده نوازی کرده اید و قدردان نکات ارزنده تان هستم که ابراز نموده اید. حضورتان موجب امتنان است.
پاسخ
دی 13, 1401
همیشه خندان باشید
زیباا ست
درود بر شما جناب استاد یگانه عزیز
از شعر پاکتان لذت بردم
زنده باشید و خندان لب
درود هاا
💐🙏🙏🙏👏👏👏👏🌹❤️
پاسخ
دی 13, 1401
عرض سلام و ارادت استاد ارجمند جناب مهدی پور. از لطف بی دریغتان سپاس.
پاینده و جاوید بمانید.
🥀💜💜💜🥀
پاسخ
دی 13, 1401
سلام و درود و ارادت
دل نازنین تان سرشار از شادی و امید، جناب استاد یگانه ی گرانقدر
پاسخ
دی 13, 1401
درود و عرض ادب جناب رضاپور گرانقدر. از بنده نوازیتان سپاس.
شب و روزگارتان خوش.
🌼💛💛💛🌼
پاسخ
دی 13, 1401
سلام همیشه شاداب و خندان باشید گر چه گاه غم نیز خالی از لطف نیست
باری حال و فی الحال تکرار قافیه نیست؟
پاسخ
دی 13, 1401
درود بیکران بر استاد ژرف نگر و نیک اندیش جناب آزاد. با تکرار حال داشتم فی الحال حال میکردم که عیشم را منغص فرمودید. سپاس از لطف و توجهتان.
امید که همیشه خنده بر لبانتان جاری باشد.
اطاعت امر شد.
🌻💙💙💙🌻
پاسخ
دی 13, 1401
سلام اگر تکرار قافیه باشد راهکاری دارد و آن تکرار قافیه مصرع اول در مصرع چهارم است بنابرین در بیت اول اگر بتوانید جای مصرع اول و دوم را عوض کنید عجالتا مشکل حل می شود بنده در اثر اخیر آوردم
در آتشی به تلالو فتاده رقص ماه
شده نفوره ی نارش مثال تاج شاه
نگاه کرده ز حیرت به زلف آذر گل
پری وحشی دریاچه ی سیاه ماه
ماه را در مصرع اول و چهارم تکرار کردم ولی امشب به مطلبی در وبگاه جناب عباس روحانی برخوردم
استثنا در تکرار قافیه
استثنا:
1.تکرار قافیه مصرع اول در مصرع چهارم مجاز است(صنعت ردالقافیه). از صنایع جدید است و نمونه های قابل ذکری از اشعار گذشتگان موجود نیست! درواقع می توان این صنعت را از ابداعات عصر حاضر دانست!!
2. تکرار مصرع اول مطلع (مصرع اول شعر) در مصرع دوم مقطع (مصرع آخر شعر) بلامانع است که در اینصورت قافیه مصرع اول هم در مصرع پایانی شعر تکرار خواهد شد (ردالمطلع)
بنابراین همانگونه که می بینیم صنعت ردالمطلع که با توجه به اشعاری از حافظ و سعدی و ظاهرا به استناد همین اشعار استفاده از آن در شعر پارسی بلامانع است به گونه ای بوده که کل مصرع اول در مصرع آخر تکرار گردیده و نه تنها قافیه! از طرفی شیخ اجل و حضرت حافظ بیش از یک بار در کل دیوان خود از این صنعت استفاده نکرده اند.
امروزه به استناد همین صنعت تکرار قافیه اول در مصرع آخر را بلااشکال می دانند حتی اگر تنها از تکرار قافیه(و نه مصرع) استفاده گردد. از طرفی بسیاری از شاعران امروزه قافیه مصرع دوم را نیز در مصرع چهارم یا مصرع آخر استفاده می کنند که درستی آن جای بحث دارد!
http://abbasrohani.blogfa.com/post/27
پاسخ
دی 14, 1401
سلام و سپاس از اطلاعات و ابیات ارزشمندتان .
در ویرایش (ردالنقص) نمودم. ملاحظه فرمائید و نظر خود را مجددا اعلام فرمائید.
پاسخ
دی 14, 1401
سلام موفق باشید
ببینید این حروف حذف شده است و اگر آری آیا به قرینه محذوف است یا نه؟
“از” به یغما رفتن یکباره آمال می خندم
به “به” یغما رفتن یکباره آمال می خندم
همچنین این مصرع مقداری نامفهوم به نظر می رسد
به امید کلیدی کهنه شد اغفال می خندم
پاسخ
دی 14, 1401
عرض سلام و ارادتی دگرباره.
اگر مصرع به یغما رفته مد نظر بدینصورت اصلاح گردد، احتمالا موجبات طیب خاطر را فراهم آورد:
به یغمای دل و نابودی آمال می خندم.
و اما مفهوم مصرع کلید دار؛
اینکه در مقطعی خاص گره در کاری بیفتد، و شخصی کلید دار ! پیدا شود و آدمی بامید گشایش در گره اش به کلید مورد نظر امیدوار گردد و از آن استقبال نماید و سپس ببیند که آن کلید، کارآیی ندارد، نا امید میشود و حس میکند که باز اغفال شده و گول کلید کهنه را خورده است.
پاسخ
دی 14, 1401
آن کلید که از همان اول مشخص بود اسباب بازی است
پاسخ
دی 15, 1401
هر چند با همه کهنگی اش باز از بیشتر کلیدهای باصطلاح نو علی الخصوص کلید چینی فعلی بهتر بود، ولی بدلایلی کارگر نیفتاد. علی ایحال ما اغفال شدیم.
پاسخ
بستن فرم