🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
فلق.
🍁🌾🍂🌿☘️🍃💐🌴
از فلک ، سـر می کشد ، بر تارک بُستان ؛ فلق
نقش دل ، می آفریند ؛ روی تاکستان ؛ فلق
می نویسد صفحه ای تاریک را ، نقشی سپید
ذره ذره ؛ نور می بارد به شهرستان ؛ فلق
عقل قادر نیست فهـم ، آنچه می بیند به چشم
شیر می ریزد ، که گویی، از چَم پستان ، فلق
سایبان شب بچیند ، آسمان ، تا زندگی
یاد ، آور می شود ، از رستم دستان ، فلق
وه چه زیبا هست رازی ، خاطری ، اٌمیًد وار
این که یعنی روز می آید بده ، بستان ، فلق
تک به تک خاموش می گردد ستاره ، ناگهان
آفتاب و روشنایی ، شرقی استان ، فلق
اندکی ، کردار می پیچد ، درون ،نظم فکر
رنگ می ریزد ، خراسان تا بلوچستان ، فلق
قله را پًر برف می سازد ، سپید و نرم و گرم
چرخش دامن سرازیر است، نخلستان ، فلق
زندگی ، آغاز می گردد ، خروس ، آواز شوق
ندبه می خواند ، برای مرغ کوهستان ، فلق
امین صباغ کلات🌱🌾🎋🍂🌿☘️💐🌴23.10.99
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
دی 24, 1399
احسنت بر شما و قلم زرین نگارتان
درودتان باد
🌼🍁🌸🌹
پاسخ
بستن فرم