🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 مثل تو … ( غزل ترکیبی )

(ثبت: 4471) تیر 24, 1396 

 

هیچکس مثل تو در توطئه تدبیر نکرد
یوسفی خواب مرا مثل تو تعبیر نکرد

بین آغوش گناه  و غم ِ زندان  به یقین
هرکسی این نپذیرفت و در آن دیر نکرد

عشق تو مرز هواخواهی و عرفان بوده است
مگر این  شُبهه زلیخای تو را پیر نکرد ؟

همچو رازی که مسیحای زمان آخر کار
جُلجتایی شد … و این مسئله تفسیر نکرد

نکند وعده ی دیدار به فردا بکشد
قصه ی غُصه نباید به درازا بکشد

یوسف گم شده ، از دیده ی نالایق ها
شده پنهان که دعاوی به یهودا بکشد

فصل اکنون ِمرا حمله ی سرمای حَسد
رو به زردی ببرد در تب ِ اغما بکشد

بستری از زر و سیم گنه آراسته بود
خواست تا نقشه برای خِرد ما بکشد !

” این همه نقش در آیینه ی اوهام افتاد ” !
کار عشاق نباید که به حاشا بکشد

کاش ای کاش زمان روی زمین بنشیند
طاقت صبر سرآید وَ عنان را بکشد

 

( رضا محمدصالحی )

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):