🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نمی مانم

(ثبت: 263566) شهریور 14, 1402 

 

نبردم با تو آخِر قصه را، اما نمی مانم
تو را وا میگذارم با خودت، تنها نمی مانم !

شبی رد می شوم با کوله باری غصه از کویت
صدایت می زنم آهسته و آنجا نمی مانم

نمی مانم که مشهورم کند از تو بریدن ها
که حتی یک دم دیگر در این غوغا نمی‌مانم

درآویزم به دامان صبوح و می روم با او
که در سُکر غبوق و در شب یلدا نمی مانم

کنون از پیله ی تنهایی ام بیرون شدم، دیگر
‌کنار شعله ی آتش چنان پروانه می مانم

و روزی می روم از گیر و دار زندگی بیرون
خیالت جمع روی دست این دنیا نمی مانم

 

رضا محمدصالحی

 

 

 

نقدها 18 
  1. مهرداد مانا

    شهریور 14, 1402

    کامنت اول :

    سلام استاد عزیز
    به گمانم در تایپ این شعر مشکلی پیش آمده . وگرنه بعید است فرزانه ای چون شما ، قافیه را در یک بیت فراموش کند ( بیت پنجم )

    دو دقیقه بعد :

    مگر اینکه ” پروانه می مانم ” را مقطع بخوانیم و ” پروا _ ن _ می مانم ” بخوانیم . که در این صورت از نظر شنیداری مقفی و مردف خواهد شد و از نظر دیداری و نوشتاری همچنان کمی اعمال این شکل از تقافی برایم تازگی دارد .

    و حالا : از دوستانی که دو پیراهن بیشتر از مانا پاره کرده و به گردنم حق معلمی دارند ( جنابان معصومی ، حجت ، بابا طارق ، خوش عمل و .. ) و نیز مهدی محمدی و سینای دژاگه عزیز ، همین طور سیامک و برهان ( دوستان یکدلم ) تقاضا دارم به این بحث ورود کنند و مرا آگاه نمایند . نیک می دانم که جناب محمدصالحی از شعرای قوی و منضبط و باسوادی ست که سالهاست می شناسمش و افتخار تلمذ در محضرشان را داشته ام . بنابراین فرض محال است که ایشان در یک امر عادی و پیش پا افتاده دچار لغزش شوند . اما از طرفی مانا نیز فرصت را مغتنم دانسته و سوالی در این باب مطرح کرده که آیا کاربرد این چنین قافیه هایی مسبوق به سابق هست ؟ و اهل فن در این باب چه می گویند ؟ و طرح این پرسش را فایده مند می دانم . زیرا مطمئنم از این گذار و گذر به فهم و دانش قلیلم ، چیزی اضافه خواهد شد . منتظر نظر دوستانم .

    • معین حجت

      شهریور 14, 1402

      درود و دستمریزاد به استاد صالحی گرامی …

      و اما در پاسخ به دوست بسیار خوبم مانای عزیز که سوال خوبی را مطرح کردند …
      حضرت حافظ شعری دارد که این کلمات را قافیه کرده است : خراب-ناب-آفتاب-رباب-جناب-شتاب-عتاب و خواب …
      اما مطلع غزلش این بیت است :

      صلاح کار کجا و من خراب کجا
      ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

      مصرع دوم قافیه بدین شکل شده : تا + بِ ( با کسره ) = تاب

      این کار جالبی که جناب صالحی در این غزل انجام داده اند نیز چیزی شبیه همین کار است و ایرادی ندارد …

      • معین حجت

        شهریور 14, 1402

        البته در دو غزل دیگر نیز حافظ شیرازی، قافیه و ردیف را در هم آمیخته است.
        یکی در غزل :
        به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
        قافیه و ردیف در هم آمیخته شده : نگارا-مدارا

        یا در غزلی دیگر :
        دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را
        قافیه و ردیف در هم آمیخته شده : خارا_السُکارا_آشکارا_مدارا_العذارا

      • طارق خراسانی

        شهریور 14, 1402

        سلام حضرت استاد حجت
        ما می دانیم غزلیات خواجه شیراز پس از صد سال از مرگ‌ایشان به چاپ می رسد و نیک می دانیم سلطان وقت بنا به علاقه ای که به اشعار حضرت حافظ داشته اعلام می کند هر کس غزلی از حافظ بیاورد برای هربیت از آن غزل یک سکه طلا خواهم داد و شاعرانی به طمع کسب سکه ها اشعاری سروده و‌به نام حافظ تقدیم شاه کرده اند .
        اساس این بیت از شعر منسوب به حافظ غلط است
        صلاح کار کجا و من خراب کجا
        ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
        و کثرت چاپ تصحیح دیوان حافظ توسط بزرگان شعر و ادب نشأت گرفته از آن ماجرایی ست که شرحش رفت ‌.

        • معین حجت

          شهریور 15, 1402

          سلام و عرض ادب خدمت استاد طارق عزیز …
          بعد از مطالعه پیام شما، تحقیقی نمودم و از چند استاد نیز پرس‌و جو کردم و متوجه شدم که در هیچ کجا ذکر نگردیده که این بیت منسوب به حافظ است و به احتمال زیاد از خود حضرت حافظ می‌باشد. لیکن با جناب دژاگه که فرمودند این حرکت از عیوب قافیه است موافقم و من نیز بر آن کاملا واقف بودم، لذا چند مثال دیگر نیز در زیر مطلب آوردم تا اصل موضوع را بهتر دوستان متوجه شوند …

        • رضا محمدصالحی

          شهریور 18, 1402

          سلام و عرض ادب حضرت دوست

          از حضور صمیمی و پر مهر شما بسیار ممنونم

          با ارادت و مهر 🌹

      • رضا محمدصالحی

        شهریور 18, 1402

        سلام و عرض ادب جناب حجت عزیز

        از حضور صمیمی و عالمانه شما بسیار ممنونم

        زنده باشید و سربلند 🌹

    • طارق خراسانی

      شهریور 14, 1402

      سلام‌مانای عزیز
      استاد حجت عزیز به درستی نقد کرده اند 🌹
      البته بنده نظر خاص خود را درباره این بیت حافظ ذیل کامنت جناب استاد حجت گذاشته ام
      صلاح کار کجا و من خراب کجا
      ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

      • شهریور 14, 1402

        🙏💐

    • سینا دژآگه

      شهریور 15, 1402

      سلام و عرض ادب جناب محمدصالحی، مانای عزیز، جناب حجت و استاد طارق
      خوشحالم که غزل زیبایی را خواندم و لذت بردم. موسیقی بیرونی و کناری شعر بی‌نقص است و اشکالی بر آن وارد نیست.
      مانای عزیز سوال جالبی را مطرح کرده است. عرایضم را در یک صورت‌بندی منطقی سیاهه خواهم کرد.

      یک) جناب حجت به این بیت از حافظ اشاره کردند:«صلاح کار کجا و…» باید توجه داشت قافیه‌بندی «ب» و «به» در این بیت به وضوح مصداقی از عیب غلو است، حال آنکه شعر جناب محمدصالحی از عیب غلو مبراست. حافظ، ابرشاعر شعر فارسی، محال است که ناآگاهانه چنین کرده باشد. هرچند نیت‌ها و غرض‌ها را نمی‌توان از خوانش متن فهمید؛ فرضیه‌ای هست که می‌گوید عیب قوافی در این بیت نمودی از معنی مد نظر حافظ در خراب شدن اوضاع و ندانستن صلاح کارست.

      دو) امتزاج

      کاشفی سبزواری در بخش‌های پایانی کتابش، «بدایع الافکار فی صنایع الاشعار» از درآمیختن ردیف و قافیه با عنوان امتزاج یاد می‌کند. امتزاج نوعی هنجارگریزی از مبنای قافیه و ردیف محسوب می‌شود اما آسیبی به موسیقی شعر وارد نمی‌کند. مثال‌هایی از امتزاج در اشعار خاقانی، مولوی، انوری و… قابل پیگیری‌ست:

      ای دل تو اگر هزار دلبر داری
      شرط آن نبود که دل زما برداری
      گر دل داری که دل ز ما برداری
      از یار نوت مباد برخورداری (مولانا، رباعی)

      شهر پرفتنه و پر مشغله و پر غوغاست
      سید و صدر جهان بار نداده‌ست کجاست
      چه توان کرد برون‌شد ز قضا ممکن نیست
      دامن از عمر بیفشاند و به یک ره برخاست (انوری، غزل)

      شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
      شه مرا نانی که داد ار باز می‌خواهد رواست
      شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
      تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست (خاقانی، قصیده)

      سه)هنجارگریزی قافیه و ردیف در این شعر

      در بیت پنجم شعر جناب محمدصالحی هیچ تغییری در موسیقی شعر ایجاد نشده است. کماکان ردیف «ن/می‌شود» به‌عنوان موسیقی کناری به گوش می‌آید. تنها «ن» نفی تبدیل به آخرین واج واژه‌ی «پروانه» شده است. این کار سابقه هم دارد و نوعی هنجارگریزی خلاقانه برای غزلسرا محسوب می‌شود. اگر درست به‌خاطر داشته باشم به‌طور اختصاصی چنین کاربستی از نون نفی را در قافیه و ردیف شعر نجمه زارع، حامد ابراهیم‌پور و مهدی فرجی دیده‌ام. تنها یک مصداق تقریباً مشابه را به یاد دارم. یک نمونه از غزل مهدی فرجی:

      پریدی از من و رفتی به آشیانه‌ی کی؟
      بگو کجایی و نوک می‌زنی به دانه‌ی کی؟
      اگر کمی نگرانم فقط به خاطر این
      که نیمه‌شب نرساند تو را به خانه یکی (مهدی فرجی، غزل)

      بنده هم در غزلی قدیمی از چنین کاربستی از امتزاج نون نفی به قافیه استفاده کرده‌ام:

      وقتی که شک به خون یقین تشنه می‌شود
      وحشت، حریفِ میلِ به شورش نمی‌شود
      در چارچوب شعر نفس می‌کشم هنوز
      با سینه‌ای که «دائرة الدشنه» می‌شود (سینا دژآگه)

      زنده باشید🌺🌸🌺🌸

      • معین حجت

        شهریور 15, 1402

        سلام به دوست عزیزم آقا سینا…
        بله من هم کاملا به اینکه بیت
        حضرت حافظ دارای عیب قافیه است واقف بودم و لذا چند مثال دیگر را نیز در زیر آن بیت آوردم تا اصل موضوع با چند مثال متفاوت روشن گردد …
        البته حقیر معتقدم هر شاعری ممکن است اشتباه کند حتی خواجه شیرازی گرچه استاد طارق فرمودند این بیت منسوب به ایشان است لیکن بعد از تحقیقی که کردم متوجه شدم که در جایی ذکر نشده که این بیت متعلق به حافظ نیست …
        این را هم اضافه کنم شاعران بزرگی مثل حافظ که قطعا به اصول شعر واقفند ممکن است در مواردی آگاهانه دست به تغییراتی بزنند چراکه غنای معنا و محتوا را بر برخی اصول ترجیح می‌دهند …

      • رضا محمدصالحی

        شهریور 18, 1402

        سلام و عرض ادب جناب دژاگه عزیز

        از حضور عالمانه و صرف وقت شما بسیار ممنونم

        فایده اینکه در پاسخ به محبت دوستان تاخیر افتاد این بود که دوستان، به خصوص جنابعالی به خوبی مطلب را واکاوی و تبیین کردید و جور بنده را به نوعی کشیدید .
        باز هم سپاس ، یا علی 🌹🌹🌹

    • برهان جاوید

      شهریور 15, 1402

      درود بر مانای عزیزضمن تشکر از جناب محمد صالحی گرامی به خاطر نشر این اثر زیبادر باب مبحثی که فرمودید از نظر حقیر این نوع قافیه پردازی به نوعی ابداع و نو اوری محسوب می شود و تقریبا در اثار بسیاری از شاعران دیده می شود و صد درصد دانسته و اگاهانه انتخاب شده اند و به نظر بنده این هنجارشکنی به نوعی به زیبایی بیشتر شعر کمک می کند اگر تنها در یک یا تعداد کمی از بیت های یک اثر استفاده شود گرچه از نظر قواعد و فنون سرایش شعر غلط است.انسان همواره در طول زندگی خود در پی خلاقیت است حتی در زندگی روزمره در نوع غذا خوردن و یا لباس پوشیدن و …و اگر خلاقیت و نو اوری از زندگی انسان حذف شود به ربات های برنامه نویسی شده و بی احساس بدل خواهیم شد.البته گزینه نواوری خود دنیای گسترده ای دارد و با بی قانونی و بی نظمی تفاوت بسیار دارد که در معنی لغوی نواوری و ابداع و خلاقیت بطور مشهود مشخص می شوددر زمینه ی شعری هم به همین صورت است و هر گونه هنجارشکنی که موجب زیبایی و اعتلای یک اثر شود می توان خارج از هرگونه تعصب از ان استقبال کرد و بالطبع عاملی ست در مسیر پیشرفت و موفقیتولی در مورد ترانه قوانین متفاوت است و موارد فنی ان را نمی توان در شعر کلاسیک مگر در موارد خاص پیاده کرد و این هم خود بحثی جدا و خارج از چارچوب بحث ماست و از انجا که در ترانه به جنبه شنیداری شعر بیشتر تاکید دارد و در اثار رپ به خاطر سرعت در ادای کلمات و استفاده از خلا شنیداری ادای کلمات این موارد زیاد استفاده می شود که خود قانون بندی و قواعد خاص خود را دارد
      پاینده و پیروز باشید🌺🌺🌺

      • رضا محمدصالحی

        شهریور 18, 1402

        سلام و عرض ادب جناب جاوید عزیز

        از حضور صمیمی و عالمانه شما بسیار ممنونم

        زنده باشید و سربلند🌷🌷🌷

    • رضا محمدصالحی

      شهریور 18, 1402

      سلام و عرض ادب جناب مانای عزیز

      ابتدا از تاخیر در پاسخ به نظر و مهر شما و همه عزیزان عذرخواهی می کنم ، بحث خوبی را باز کردید و دوستان ( بویژه جناب دژاگه ) به خوبی حق مطلب را ادا کردند و با توضیح ایشان لازم نیست چیزی را بنده اضافه کنم

      یا حق 🌹🌹🌹

    • علی معصومی

      شهریور 18, 1402

      عرض ادب و ارادت خدمت شما دوستان عزیز
      جناب صالحی بزرگوار و مانای جان در مورد اینکه دیر کامنت گذاشتم
      در سفر اربعین به کربلا بودم که مجال نوشتن مطلب برایم ممکن نبود
      و اما اگر در غزل زیبای جناب صالحی دقت بفرمایید مکث کوچکی بین قافیه و ردیف لازم است این عکس کوچک در تک تک ابیات غزل به جز بیت پنجم بسیار مشهود است اما اگر خواسته باشیم بیت پنجم را بدین منوال قرائت کنیم
      مستحضر هستید که باید پروانه را به صورت پروا نمی‌ماند قرائت کنیم که این موضوع موحب تغییر اوائی بیت خواهد شد
      و اما در مورد بیتی که برادر عزیزم جناب حجت از جناب حافظ نقل فرمودند اینگونه نیست که حافظ اشتباهی کرده باشد بلکه این بیت نشان می‌دهد که حافظ شیرازی الاصل است زیرا لهجه شیرازی‌ها همین است مثلاً می‌گوید تاب کجا می‌روی؟
      و زبان مردمان شیرازی است که به جای “تا به کجا می روی” می گویند :
      تاب کجا می روی
      🍃🌹

  2. مهرداد مانا

    شهریور 15, 1402

    سلام دوباره خدمت دوستان عزیز
    اول اینکه از عزیزانی که در بحث شرکت کردند و به سواد نیمدار مانا اضافه کردند ، کمال تشکر را دارم . و قدردان حضور تک تکشان هستم . دوم در مورد قافیه ، اگرچه شعر کلاسیک برای آن به شکلی قاعده مند و سختگیرانه ، جایگاه والایی قائل است . اما جدیدا در ترانه های خوانندگان به کرات دیده ام که کوچکترین تشابه آوایی میان دو کلمه را قافیه گرفته و همان را برای حفظ تقافی مصاریع کافی می دانند :

    مثال :
    شب که میشه
    پرم از اشک چشام خسته میشه
    شب که میشه
    حس می کنم یکی نشسته پیشت

    اینو آقای تتلو خوانده و در همان ترانه ” پلیدی ” و ” غریبی ” را هم مقفی دانسته
    همچنین ” دود ” و ” بدون ” و ” نشون ” و …..

    البته نمونه های زیادی را دیدم که فی المجلس همین مورد را یادم بود .

    با این حال جدای از بحث قافیه که در شعر شریف این صفحه دوستان را زحمت دادم ، شاید انتظار عام از وزن و قافیه با توقع اهل فن ، متفاوت باشد . و برایم جالب است که آیا تعاریف و قوانین ما زیاد سختگیرانه نبوده ؟ و چگونه همین آقای تتلو در جذب میلیونی مخاطب عام موفق عمل کرده است ؟

    بار دیگر از زحمتی که دوستان در این صفحه داشتند ، تشکر می کنم

نظرها 10 
  1. معصومه بیرانوند

    شهریور 14, 1402

    نمی مانم که مشهورم کند از تو بریدن ها
    که حتی یک دم دیگر در این غوغا نمی‌مانم

  2. طارق خراسانی

    شهریور 14, 1402

    سلام و‌درود بر استاد گرامی جناب رضامحمد صالحی

    غزلی بسیار زیباست در پناه خدا 🌿👏👏👏👏👌🌹🌿

  3. کبری محمدی

    شهریور 14, 1402

    کنون از پیله ی تنهایی ام بیرون شدم، دیگر
    ‌کنار شعله ی آتش چنان پروانه می مانم

    و روزی می روم از گیر و دار زندگی بیرون
    خیالت جمع روی دست این دنیا نمی مانم🌺👏🌺

    سلام
    به به عالی، غزلی زیبا و دلنشین، البته به جان هم نشست
    برقرار باشید به مهر یزدان
    سپاس
    🌹🌺🌹🌺🌹
    بیتی از سروده ام تقدیم به سروده زیبای تان

    🌺گفته بودم تا ابد من با تو می مانم، ولی آخر نشد
    قصه های زندگی را با تو می خوانم، ولی آخر نشد🌺

    • رضا محمدصالحی

      شهریور 18, 1402

      سلام و عرض ادب

      سپاس از حضور و اظهار لطفتان 🌹🌹🌹

  4. سینا دژآگه

    شهریور 15, 1402

    سلام جناب محمدصالحی ارجمند
    زیبا سروده‌اید.
    پیروز باشید🌸🌺🌸🌺

    • رضا محمدصالحی

      شهریور 18, 1402

      باز هم سلام

      باز هم سپاس

      با ارادت 🌷🌷🌷

  5. محمد یزدانی"جوینده"

    شهریور 17, 1402

    درود و احترام جناب دوست
    رضامحمدصالحی شاعر استاد
    خوشحالم غزل جان پرور دیگری از شما خواندم
    ارادت و سپاس🙏

    • رضا محمدصالحی

      شهریور 18, 1402

      سلام استاد یزدانی ارجمند

      از حضور صمیمی و پر مهر شما بسیار ممنونم

      با ارادت متقابل 🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا