🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 تحلیلی کوتاه بر شاعر، شعر و مخاطب – دکتر مینا آقازاده

(ثبت: 7665) خرداد 10, 1395 
تحلیلی کوتاه بر شاعر، شعر و مخاطب – دکتر مینا آقازاده

با سرکار خانم دکتر مینا آقازاده از اولین روزهای حضورم در فضای مجازی آشنا شدم و در همان ایام به عنوان شاعری صاحب اندیشه و قلم که سپید را در اوج می سراید شناختم و البته  هنوز بر همین باورم که : اگر ایشان در این زمینه بی بدیل نباشند کم نظیر هستند .

در ملاقاتی که در انجمن ققنوس با ایشان نصیب شد با روح لطیف و سعه ی صدر  و اخلاق حسنه و مهربان این بانوی ادیب بیشتر آشنا شدم 

او در معرفی خود می گویند : «در دومین روز از دومین ماه از دومین فصل سال57 در تهران متولد  شدم. دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی دارم و مدرس دانشگاه هستم . شعر را از دوران دبیرستان آغاز کردم و سپس برای تکمیل آموخته هایم رشته ی زبان و ادبیات فارسی را برگزیدم. شعر را با قالب های کلاسیک چون غزل ، مثنوی ، دوبیتی و …آغاز کردم اما در قالب « سپید» آرام گرفتم .»

از وی  مجموعه های ارزشمندی به چاپ رسیده است از جمله : 

1-   « از من کوچ نکن » (83)
2-   « باید ستاره ای روشن کنم » (92)
3-   « با چتر به خواندنم بیا » (93)( چاپ سوم)
از آثار دیگر  می توان به کتاب های زیر اشاره کرد :
1. چاپ کتاب دانشگاهی « بر امواج شعر و ادب »
2. چاپ کتاب «آداب فنون نظامی عصر قاجار» با همراهی دکتر مسعود غلامیه
3. چاپ کتاب (تصحیح )«تذکره زنان شاعر هند و ایران » با همراهی دکتر یوسف بیگ باباپور »

با خواندن یکی از شعرهای بسیار دلچسب ایشان به استقبال مقاله ی منتشر شده از او در خبرگزاری تابناک با عنوان «تحلیلی کوتاه بر شاعر، شعر و مخاطب»  می رویم :

گریه، زبانِ دوم من است …
گاه گاهی تکلّم می کنم
با لهجه ی بارانی ام !
لکنتِ بغض دارم و مردم
خالی می کنند نم نم
دور و برم را …
حرفهای نم کشیده ام فقط
روی شانه های تو خشک می شود
مرا ببخش اگر
زبانم تند می شود گاهی ….

بمان….
بگذار ابرهای حادثه بگذرند !
بارانیِ صبوری ام را
نپوشیده ام هنوز…
.
.
.

{ از دیر باز تا کنون ایرانیان به مردمی شعر دوست شهرت داشتند و شاعران زیادی نیز از این مرز و بوم برخاسته اند. عشقِ به خواندن، سرودن و شنیدنِ شعر در رگهای احساس ایرانیان همیشه جاری بوده است. 

در گذشته حتی حضور مخاطب گاهی آنقدر پر رنگ می شد که وقتی شاعری توانا، شعر تازه ای می سرود، مردم، اطرافِ منزلش جمع می شدند تا شعر جدید او را بشنوند. آیا امروز هم مخاطب همانند گذشته است؟ یا شاعران تنها به شعر یکدیگر برای پس دادن بازدید سر می زنند؟ 

آیا ما مخاطبِ غیر شاعر هم برای اشعارمان داریم یا فقط این شاعران هستند که از کوچه ی احساس و فکر یکدیگر عبور می کنند؟ و البته این خالی از لطف نیست که ما مهربانانه با شاخه ای از گل و سلام به قلبهای هم پنجره ای از مهر بگشاییم و آن سخنی دیگر است!

شعر باید آنچنان از پختگی و آراستگی برخوردار باشد که ما را بدون شناخت شاعرش ترغیب به خواندن کند. ما گاهی شعر را صرفا به واسطه ی شناختی که از شاعرش داریم می خوانیم و چون شخصیت آن شاعر را دوست داریم اشعار وی را هم بدون چون و چرا تأیید کرده و لب به تحسین می گشاییم و گاهی از شخصیت شاعری خوشمان نمی آید و غیر اصولی شعر وی را رد می کنیم و این ملاک صحیحی برای گزینش یک شعر خوب و اصیل نخواهد بود. 

شعر باید اصالت داشته باشد و با ذخیره ی فکری و احساسیِ سرشار راه طولانی گذشته تا آینده را طی کند و به آیندگان برسد و بر بام دلها کبوترانه بنشیند

در این که حضور مخاطب برای مانایی شعر و شاعر موثر است بر کسی پوشیده نیست اما گاه ما برای جذب مقطعیِ مخاطب، خود را به آب و آتش زده و دست به هر بی قاعدگی و ناشاعرانگی می زنیم. چه بسا اگر شعر با تفکر، تأمل و پیش زمینه ی علمی سروده شود مخاطبان را برای همیشه از آن ِ خود می کند.

همواره ثابت شده است که تبلیغات در هر زمینه ای برای پیشبرد اهدافِ مبلّغ آن، موثر است. این بسیار خوب است که شاعر دیده، خوانده و شنیده شود اما آیا نباید حرفی برای گفتن داشته باشد؟! نباید از ابتدایی ترین اصول شعر سرایی آگاهی داشته باشد؟! نباید به عنوان هنرمند در پی خلق تازگی ها باشد؟! 

شاعری که با تبلیغات زیاد، مطرح می شود شاید مخاطب را بنا بر رسم تبلیغ، به پای شعرش بکشاند اما اگر شعرش پخته و سخته نباشد قطعا مخاطب را بی اعتماد می کند و شعرش جاوید نخواهد بود. مخاطب وقتی پای اشعار ضعیف می آید خود را فریب خورده می داند و کم کم حضور ش کمرنگ و کمرنگ تر می شود. 

قرار نیست فقط یک گروه از شاعران هم سطح و گاهی کمی قوی و ضعیف نسبت به یکدیگر دور هم جمع بشوند و فقط اشعار همدیگر را بخوانند و بشنوند. شعر باید برای مردم باشد. دردهای مردم را فریاد کند و در لابه لای زبان لطیفش، درمان را هم بیاموزد، مرهم را نیز تداعی کند و صد البته که این گونه اشعار ماندگار خواهند بود و از مرزها و محدوده ها عبور خواهند کرد.

سرودن شعر، یک رسالت سنگین بر دوش شاعر است. نیابد هر ناپختگی به نام شعر به خورد مخاطب داده شود. یکی از معیارهای سنجیدن شعر اصیل و زیبا این است که بعد از سرودن شعر، خودمان قضاوت کنیم که آیا با این تولید هنری، چیزی به جهان هستی افزوده ایم یا نه؟ آیا بود و نبود شعرمان یکسان است یا نه؟ چرا که اگر خودمان به قضاوت صحیح ننشینیم قطعا گردن شعر و شعورمان از تیغ بی رحم تاریخ در امان نخواهد بود.

می توانیم این معیار را به دو بُعد معنایی و زیبایی تقسیم کنیم؛ برای روشن شدن بُعد اول که همان بحث معنایی می باشد به این مصراع حافظ اشاره می کنم: «دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد»

این مصراع زمان و مکان نمی شناسد و به درد همه ی انسانها در تمام ادوار تاریخ می خورد و آن لحظه که با هجوم دردها مواجه هستیم با عبور این مصراع به لحظه ی زیبای« مکث» می رسیم. درست است که نباید همه ی اشعار آموختنی باشند اما اگر شعری هم عاشقانه سروده می شود باید زیبایی اش به اندازه ای باشد که گوش شنونده و نگاه بیننده را بنوازد و مخاطب را غرق زیبایی و سرشاری کند.

حال اگر از بُعد دوم یعنی زیبا یی شناسی بنگریم می توانیم شعر معروف کوچه ی فریدون مشیری را از نظر بگذرانیم: «بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم…» در این بند پیام خاصی وجود ندارد اما سرشار از زیباییست چرا که شاعر طراوت الفاظش را از سرچشمه ی احساس خود به ارمغان آورده است.

ملاک دیگر اینکه شعر نباید تا حدی تنزّل پیدا کند که مخاطبِ غیر شاعر و عوام را وادار به گفتن این جمله کند که: «اگر شعر این است خب من هم می توانم بگویم»؛ در حالی که شعر یکی از شاخه های هنر محسوب می شود و هنر باید در مخاطب شگفتی ایجاد کند.

سخنِ آخر اینکه جوشش های شاعرانه مان را برای ماندگاری جهت بدهیم. افکارمان را در بسترِ آرام واژه ها به تعالی و آرامش برسانیم. شعر هایمان را فراتر از امروز بسراییم که تاریخِ ادب به دستانِ احساس و افکار ما رقم می خورد.}  مینا آقازاده
سایت تابناک – صفحه ی نخست / فرهنگی – کد خبر: ۵۸۹۹۷۶تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ – ۱۰:۱۶ – 17 May 2016
 

نظرها
  1. طارق خراسانی

    خرداد 11, 1395

    سلام و درود بر حضرت استاد محمد صالحی عزیز

    خانم دکتر  مینا آقازاده یکی از مفاخر بزرگ  شعر و ادب سرزمین ما می باشند.

    به وجودشان افتخار می کنم .

    بنده سال هاست که با اشعار این بانوی فرهیخته آشنا و یک یک شان را شاهکارهایی بی نظیر دیده ام.

    مطالب ایشان در خصوص شاعر، شعر و مخاطب در ذهن بنده  اثر گذار بود و باید از حضرتعالی تشکر کرد که این پست  با ارزش را به وبسایت  ارسال فرموده اید…

    در پناه خدا شاد زی……………………………………………………………

  2. جواد مهدی پور

    خرداد 11, 1395

    سلام و عرض دارم محضرتان استاد صالحی گرانقدر

    بهره مند شدم از مطالب ارزنده ی خانم دکتر آقازاده گرامی

    درود بر شما

    زنده باشید

  3. محمدحسین پژوهنده

    خرداد 19, 1395

    خوب اینکه شعر برای مردم باشد و آنها بخوانند و نظر دهند نه همصنفان برای قرض پس دادن! حرف درستی است ولی راه دارد و راه آن درج در وبگاه تابلودار شعر و صنف شاعر نیسیت. باید رفت بجایی که مردم آنجایند، این اولندش، ثانیندش این که مردمی شعر باید گفت نه تمام توان خودرا بکار گرفتن برای عمیق و قفلدار کردن شعر تا نه فقط مردم عادی که حتی منه شاعر هم نتوانم شعر این قهرمان بی بدیل را بفهمم!

    من که این سرکارخانم دکتر را نمیشسناسم و تاکنون شعری ازیشان نخوانده ام جز شعر بالا، که نمونه ای از کپی آن را در زیر می آورم:

    «و مردم
    خالی می کنند نم نم
    دور و برم را …
    حرفهای نم کشیده ام فقط
    روی شانه های تو خشک می شود»

    بنده شاید با چند یاحسین بتوانم از زیر بار معانی آن بلند شوم ولی این از مردم عادی ساخته نیست. خواهید گفت تنو مردم را نمیشناسی. خواهم گفت آن هایی که این گونه شعرهای هنر برای هنر را بفهمند خواص اند نه مردم به مطلق کلمه.

    البته از حق نگذریم شعر بالا قابل فهم است و معنادار، ولی خوب، شعر برای مردم به آن معنا نیست، منظورم این است.

  4. محمدحسین پژوهنده

    خرداد 19, 1395

    خوب اینکه شعر برای مردم باشد و آنها بخوانند و نظر دهند نه همصنفان برای قرض پس دادن! حرف درستی است ولی راه دارد و راه آن درج در وبگاه تابلودار شعر و صنف شاعر نیسیت. باید رفت بجایی که مردم آنجایند، این اولندش، ثانیندش این که مردمی شعر باید گفت نه تمام توان خودرا بکار گرفتن برای عمیق و قفلدار کردن شعر تا نه فقط مردم عادی که حتی من شاعر هم نتوانم شعر این قهرمان بی بدیل را بفهمم!

    من که سرکارخانم دکتر را نمیشناسم و تاکنون شعری ازیشان نخوانده ام جز شعر بالا، که نمونه ای از کپی آن را در زیر می آورم:

    «و مردم
    خالی می کنند نم نم
    دور و برم را …
    حرفهای نم کشیده ام فقط
    روی شانه های تو خشک می شود»

    بنده شاید با چند یاحسین بتوانم از زیر بار معانی آن بلند شوم ولی این از مردم عادی ساخته نیست. خواهید گفت تو مردم را نمیشناسی. خواهم گفت آن هایی که این گونه شعرهای هنر برای هنر را بفهمند خواص اند نه مردم به مطلق کلمه.

    البته از حق نگذریم شعر بالا قابل فهم است و معنادار، ولی خوب، شعر برای مردم به آن معنا نیست، منظورم این است.

    به نظر بنده حقیر شما میبایستید از دفترهای ایشان چند نمونه شعر مردمی یعنی شعر به زبان قوم، که در افواه عموم افتاده باشد یا بیفتد، را انتخاب می کردید . شعرهایی که قابل مناقشه نباشند.

    ببخشید بنده اصولا آدم کم حرفی بوده ام و قصدم هیچ وقت وهن کسی نبوده و الان هم نیست و اگر عرایضم حمل بر جسارت میشود سخنانم را حاضرم پس بگیرم.

    • رضا محمدصالحی

      خرداد 22, 1395

      با سلام و آرزوی قبولی طاعات 

      سرکار خانم دکتر آقازاده در این سایت عضو نیستند اما در سایت های دیگری آثار بسیاری از ایشان در دسترس است که اتفاقاً با اقبال بسیار خوب مخاطبان همراه است 

      اینکه ایشان شعر سپید را در قواره ای بلند بالا و هنرمندانه می سرایند نظر بنده – و البته نظر بسیاری از دوستان ادیبی  که از قضا همگی ( بجز بنده ) ید طولایی در کلاسیک سرایی هم دارند – است و و منظور این مقال معرفی این مقاله ی بانو آقازاده  بوده است نه معرفی اشعار ایشان وذکر پاره ای از اشعار سپید ایشان فقط به منظور آشنایی دوستانی چون شما ( که اشعار ایشان را نخوانده اند ) با شعر ایشان بوده است و به نظرم برای این هدف کافی است  مسلم است که در صورت علاقه مندی ، دسترسی به آثار ایشان بسیار ساده است کافی است نام ایشان را در گوگل جستجو کنید و به تارنمای ایشان بروید .

      و دیگر اینکه در مطالب شما جسارتی ندیدم و اظهار نظر را حق هر کس می دانم و صد البته اشعار انتخاب شده از ایشان کاملا سلیقه ای است و می دانید به تعداد افراد سلایق مختلف وجود دارد

      با احترام  

      • محمدحسین پژوهنده

        خرداد 22, 1395

        سلام بر شما دوست عزیز جناب محمد صالحی، تشکر می کنم از پاسخ زیبا و مشحون از اخلاق اسلامی تان. بله درست می فرمایید بنده شاید شتابزده ورود پیدا کرده بوده ام. 

  5.  با سلام خدمت بانو دکتر  مینا آقازاده

     تحلیل شما را  را خواندم  ولی  به نظر بنده منحصر کردن هنر و ادبیات در گردونه حکومت و نظارت  و افراد  همان به بار آورد که امروز بر سر هنر و ادبیات این مرز و بوم آورده است.

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا