🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نبودن خنده هایت
نشنیدن صدای رد پایت
ندیدن حس شیرین مهربانی ات
برای من
گودالیست فراخ
از آمیختگی استخوان هایم
با خاکی به وسعت غم
نه می توان گریخت
نه می توان گریست
و نه حتی تو
که مرا نمی خوانی
به سحر عشق
برای از جا پریدن
برای دوباره خندیدن
دوباره زنده شدن
دوباره رهایی
آیا دیگر نمی خواهی مرا؟
منی که هنوز همانم
منی که برایت دل سیر می میرم
حتی دوباره در زیر این مدفن سرد
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
خرداد 20, 1398
سلام. جسارت می دهم به خودم و نظر می دهم. به نظر من طبع بسیار خوبی دارید برای سرودن.
برای من
گودالیست فراخ
از آمیختگی استخوان هایم
با خاکی به وسعت غم
{همین ترکیب نشان از استعداد بسیار بالای شما دارد}
اما اندکی شتابزده و احساسی …
نشنیدن شکوه رد پا….
آیا منظور صدای پا است؟ شکوه ردپا ترکیب مناسبی نیست. ردپا شنیدنی نیست. شکوه هم …حس آمیزی موفقی نبوده
به نظر من مطالعه بیشتر در اشعار شاعران نامی سبک سپید و دقت بیشتر می تواند استعداد درخشان شما را در نوشتن نشان بدهد.
موفق باشید.
پاسخ
خرداد 20, 1398
سلام و درود
دلتنگتان بودم
سپید زیبایی ست
در پناه خدا
🌿👏👏👏🌿
پاسخ
تیر 19, 1398
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست که جریان دارد
زندگی درد قشنگیست ، بجز شب هایش!
که بدون تو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند?!
کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد !
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند
خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
شیخ و من هر دو طلبکار بهشتیم ولی
من به تو ، او به نماز خودش ایمان دارد
همیشه دو نفر دروغ میگویند یکی انکه راحت میگوید دوستت دارم یکی انکه در پرده تردید . همه عاشق خودشانند تا شبیه انها نشی همه چیز دروغه این نصیحت برادرانه و اما نشان میدهد دوستت دارد سلام حسین قلم روانی داری و کمی احساسی که طبیعت سن توست تو موفق میشوی افرین ……
پاسخ
بستن فرم