🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 می دیدی اگر

(ثبت: 250062) مرداد 22, 1401 
می دیدی اگر

می دیدی اگر

آنشب که به صحرای بلا گم شده بودم
آواره ی گرداب تهاجم شده بودم

در ظلمتی از گرد و غبار و تب و آتش
با شعله صد دلهره هیزم شده بودم

از آن شب عقرب زده بهتر که نگویم
پروانه که در لانه کژدم شده بودم

با پهنه دریای بلاخیز و پرآشوب
آشفته ترین موج تلاطم شده بودم

وای از دل پر کینه آن قوم ستمگر
قربانی نادانی مردم شده بودم

یک کودک دردانه و صد خرمن اندوه
درگیر همین سوء تفاهم شده بودم

باید بکشم خار فرو رفته به پا را
دلواپس هر خوشه گندم شده بودم

بر شانه نهادم همه ی بار غمم را
می دیدی اگر اینهمه خانم شده بودم

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. طارق خراسانی

    مرداد 22, 1401

    سلام و درود بر استاد گرانمهر جناب معصومی

    چه غزل شیوا و روانی آنهم با قوافی سخت
    لذت بردم

    در پناه خدا 🌿🌹👏👏👏👏👏👌🌹🌿

  2. طلعت خیاط پیشه

    مرداد 23, 1401

    بر شانه نهادم همه ی بار ِ غمم را
    می دیدی اگر اینهمه خانم شده بودم
    درود بر شما بسیار زیبا سروده اید
    🙏🌺🌺🌺

  3. حسن مصطفایی دهنوی

    مرداد 23, 1401

    سلام و دروداستاد معصومی
    بسیار عالی است
    در پناه خدا
    🌷🌷🌷🌷

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا