🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نیاکان

(ثبت: 227927) خرداد 26, 1399 

 

در غروبی خسته و دلتنگ
خسته از دنیای پرآشوب و پرنیرنگ
نا امید از مردمان آن مردگان زنده و دلسنگ
دور گشتم از هیاهوی و نظر ها چند فرسنگی
تار ذهنم بی نشان از یاد آهنگی
تا بجویم ریشه هایی از نژاد کهنه فرهنگی
در میان گورهای ساکت و سنگی
روی آوردم به شهرمرده ها
گورهای سرد روی تپه ها
آن شکاران اجل آن خفتگان ساکت و خاموش
رهگذارانی که شد تصویرشان محو و فراموش
در لحد باسنگ و خاک تیره گردیدند هم آغوش
قرنها در خواب و از جام اجل مدهوش
تک سوارانی که در خاک زمان اینک نهان گشتند
جسم فرسودند و روحی جاودان گشتند
ناگهان کردم تجسم در خیالم آن سواران را
مردمان مهنه در دشت خراسان را
نیک سالارانی که می گفتند یاران را
تا بپیمایند کوه و صخره و دشت و بیابان را
ره سپارند تا پهنای دشت لاله زار بافت کرمان را
عاقبت در پای یک کهنه چنار بی نشان در کوه
داد ایل کورد مهنی کوچ را پایان
در خیالم جمله میبینم کنون آن روزگاران را
جاودانان آن دلاورهای مهنی نام
آن دلیران پلنگ اندام
آن نژاد جنگجوی مهربان پیشه
در کمین دزد همچون شیر در بیشه
قرنها بگذشت و اینک این نژاد
سخت میکوبند دائم تیشه بر ریشه
بی خبر از فکر و اندیشه
جاودان باشند مردانی که میگفتند
آن دلیرانی که بین خاکها خفتند
حرفشان این بود هرلحظه دمادم:
تاکه باشد عالم و آدم
باید انسانیت و صلح و رفاقت در میان باشد
چتر وحدت بین مان در آسمان باشد
وگر دنیا چنین یا آنچنان باشد
آنچه میخواهیم آن باشد
ولی افسوس می بینم
که اینک آن شعار و شعر و اندرز از میان رفته
و جای همصدایی فتنه ها در فکرشان خفته
و صدها درد بر دلهای آشفته
هزاران حرف ناگفته
بماند تا که روزی نسل نو زآن خواب آشفته
شوند بیدار و نقشی نو در اندازند
و شهر دوستی و یکصدایی را
به یکرنگی و کوشش جملگی با همدگر سازند
31فروردین 78

شرحی بر ایل مهنی:بنا به نظریه ی محققین ایل مهنی قومی ایرانی بودند فارس زبان ( بنا به نطر دکتر جمشید صداقت کیش
در کتاب کردان پارس و کرمان ایل مهنی در ابتدا کورد زبان بودند)
که در محدوده خراسان زندگی میکردند به مرکزیت مهنه از این رو انها را مهنی مینامیدند
. آنان ابوسعید ابوالخیر را از اجداد خود میدانستند
. در اوایل دوره صفویه به دستور حکومت به گروهای چند هزار نفری تقسیم
وبه نقاط مختلفی در ایران ان زمان گسیل شدند
.از جمله گروهی به کرمان فرستاده شدند .جمعی از انها در کوهبنان کرمان
و جمعی در شهر بابک ساکن گردیدند
ونیمی در محدوده غرب کرمان بردسیر ـبافت ـ جیرفت
تا بندرعباس (رودان رودخانه وروستای چاه شور)که تا امروز به ایل مهنی شناخته میشوند.
مهنی از ایلات قدیم کرمان است. ایل مهنی در گذشته به سلحشوری مشهور بوده‌اند.
معزالدوله دیلمی برای سرکوب آنها لشگرکشی نمود، ولی از این ایل شکست خورد.
ملک قارود سلجوقی نیز با آنان، جنگید،
اما با حیله توانست مردم ایل مهنی را سرکوب و رؤسای ایل را دستگیر کند.
در دوران حکومت عباس قلی خان، جوانشیر (حاکم کرمان)،
‌ مأمور دستگیری رئیس ایل مهنی شد.
پس از چند روز زد و خورد،‌ بالاخره
ملا محمد حسن، قاسم شیخ و ظهر علی که از کلانتران معتبر ایل بودند
و با فتحعلی خان مهنی دشمنی داشتند،
وی را دستگیر و به کرمان اعزام کردند.
آخرین حاکم موروثی طوایف مهنی در دورۀ محمدشاه قاجار،
فتحعلی‌خان فرزند علی محمدخان مهنی بود
که به‌دست عباس‌قلی‌خان جوانشیر، حاکم کرمان، بازداشت
و به تهران فرستاده شد. با مرگ او در تهران، حکومت ایل مهنی
و ناحیۀ اسفندقه از دست خوانین موروثی مهنی خارج شد
و به‌دست اعقاب ابراهیم‌خان ظهیر‌الدوله افتاد،
اما این مقام چند سال بعد دوباره به خوانین مهنی رسید.
حسین‌خان مهنی در سلطنت مظفرالدین‌شاه قاجار، حاکم ایل مهنی بود.

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. فریبا نوری

    خرداد 26, 1399

    سلام
    شعر زیبایی است
    به خاطر اطلاعات تاریخی که در شعر ها یا پی نوشت هایتان هست از شما ممنونم بسیار جالب هستند
    🌹🌹🌹

    • سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم نوری سپاس از حسن توجهتان ممنونم.باتوجه به اینکه اشعار تاریخی راجع به موضوعات خاص هستند لازم میبینم توضیحاتی راجع به شعر جهت خوانندگان محترم ارسال کنم تا ابهامی دربیان اشعار نباشد

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا