🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دوش ياران از كواكب حرفها با من زدند. بانگ عشق و عاشقى برگوش قلب من زدند
سمت من گفتند بعد اينهمه وقت و زمان. نيست حالا نوبت شكر خداي بي كران
گفتم آنها را كه من يك بنده بيچاره ام. نيست خالق در پى شكر حقير و ناقصم
خالق ما هست بى يار و شريك و بى نياز. نيست حتى در ميان ما و او يك ذره راز
او كه ميداند همه سر و نهان قلب من. پس چرا داريد بر رفتار من زنهار ظن؟
شكر خالق نيست تنها صحبت و ذكر و حديث. شكر خالق هست تنها در سلوك خوي خويش
با كمك كردن به مردم شكر خالق ميكنى. با پليدى و خسيسى كفر بر پا ميكني
جاى بنشستن كنار مسجد و در خانقاه. لحظه اي تنها به سمت آسمانها كن نگاه
بار ها در روز و در شب تو خدا را ديده اى. دقتت كافى نبوده ليك او را ديده اي
گر خدايت را نديدى كور بودى جان من. اندكى فكرت بكن بر پند هاى شعر من
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):
فروردین 11, 1402
سلام
در پناه خدا 🌱🌷🌷🌷🌷🌷🌱
پاسخ
فروردین 11, 1402
ممنون از شما استاد گرامى
پاسخ
فروردین 11, 1402
سلام و درود تان
پاسخ
فروردین 11, 1402
درود بر شما جناب رضاپور عزيز
پاسخ
بستن فرم