🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
۱_
در لحظه ی غروب،
ناگهان،
سگ اندوه، گاز می گیرد،
پای کودک احساس را…
۲_
در دهکده ی سکوت،
با ادرار لاک پشت ها بر دست دختر بچه ها،
هر روز غروب،
دفتر عادت به استبداد، ورق می خورد…
۳_
گیسوی سیاه تو،
هر روز،
تکه ای لمس شدنی از شب است
که انبوه ستاره های آزادی،
بر آن می درخشند…
مهدی بابایی ( سوشیانت )
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
دی 4, 1402
درود بر شما
🌺🌺🌸💐🌿
پاسخ
دی 4, 1402
درود و عرض ادب بانوی گرامی، همیشه مانا باشید.
پاسخ
بستن فرم