🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 چشمه و کوه

(ثبت: 265046) آبان 4, 1402 

….چشمه و کوه…

مدتی است
از چشمه آب نمی‌خوریم
پوزمان را جای پوزه
گاو نمی دهیم

چشمه جاریست
رود هم که به آن وابسته
مدتی است دو تایی از یک پیاله آب میخوریم
پس چرا غصه رزق مان می خوریم

با قد قد مرغ بیدار می‌شویم
دیگر صدای خروس را نمی‌ دانیم
گویا گاو مشتی حسن مرده

صبح خروس خوانمان شده کله ظهر
مدتی است که دیگر حرف نمی‌خوریم
بر روی درخت خشک خانمان انگار
مدتی است کرم آشیان کرده
تن بیمارش را خورده
بیچاره را درمانده کرده

مدتی است که آفتاب صبح را ندیده ایم
شاید
آفتاب صبح مرده

دسته بیلت را دوباره بر دار
مدتی است زمین خشکیده
آب چشمه و زمین مرده
سبز میگردد
کوه زرد
ایرانم

 

سیاوش دریابار دوم آبان چهارصد دو

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا