🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 گمگشته

(ثبت: 219716) دی 1, 1398 

 

تو کجایی که ببینی به غم افتاده مسیرم
نگرانم که نیایی و من از درد بمیرم

همه از عشق سرودند و من از چشم تو‌ گفتم
به همان چشم تو بودست که اینگونه اسیرم

دل دیوانه ی من هیچ نخواهد بجز از گل
گل من جز تو محالست که من یار بگیرم

منم آن شاعر عاشق که ز هجران تو مجنون
من از هجران تو بودست که گمگشته ضمیرم

چو نباشی گل من زندگی ام عین جهنم
چو همان ماهی افتاده به دامان کویرم

صابر ستوده

 

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

نظرها
  1. با سلام و درود خدمت شما دوست عزیز
    احسنت زیبا بود
    زنده باد
    🌹🌹🌹🌹🌹🌹

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا