🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
«عشق را با یک نفس در سینه پنهان می کنم» [1]
زندگی را این چنین بر خویش آسان می کنم
گر غمی آید به قصد دشتِ زیبای دلم
با مدد از عشق از قصدش پشیمان می کنم
تا ببخشایم تمام هستی خود را به عشق
دست ها را پر ز بوی خوبِ باران می کنم
زلف زیبای عروسان را پریشان دیده ام
دست خود را شانه بر زلف پریشان می کنم
شعرِ ” آذر ” بود آورد این غزل بر دفترم
آذرم را جلوه ی آئینه داران می کنم
گوهر عشق است او، یا رحمتِ زیبای دوست؟
غم مبادش، وَرنه چاک از غم گریبان می کنم
شاعران را تا غمی بر دل نیاید، روز و شب
بس دعا بر جان شان هر لحظه از جان می کنم
[1] . مصرع از شاعر معاصر خانم آذر رئیسی می باشد
“عشق را با یک نفس در سینه زندان می کنم ”
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
بهمن 1, 1398
بس دعا بر جان شان هر لحظه از جان می کنم❤️🙏
پاسخ
بستن فرم