🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 برایت گریه کردم

(ثبت: 255375) بهمن 4, 1401 
برایت گریه کردم

سلام و درود بر سیامک عشقعلی عزیزم

می دانم عاشق نیازی به تشکر ندارد
یقین دارم عاشق اهل بیت بی نیاز از تمام ظواهر دنیاست
ولی گفتم شاید اگر این اثر بی همتا را در وبگاه ماه را باید تماشا کرد و رفت نمایش دهم بیشتر تورا بخوانند که الحق خواندنی هستی.
دست و قلم ات را از راهی دور می بوسم. ارادتمند طارق خراسانی

ماه را باید تماشا کرد و رفت
ادبی – عرفانی – اجتماعی – سیاسی

برایت گریه کردم

ای متولیان فرهنگی خدمتی که از دست من برای این شاعر بر می آید تشکر از اوست ولی آن تشکر دیده نخواهد شد ، اما شما می توانید در سطح کشور از این شاعر بزرگ عاشق اهل بیت تقدیر به عمل آورید.

منبع sherepaak.com

یک شب بارانی… در شهرستان زندگی‌می‌کردیم
حدودا ۱۰ سالم بود… خواب ایشان را می‌بینم
همان صورت سیلی خورده! لباس خاکی!
نگاهم می‌کرد و اشک می‌ریخت…
روحانی محل می‌گفت:
دیدن خواب این بزرگواران در کل خیر است
اول اینکه پیش هرکسی نگو!
دوم… مصیبت‌های بسیاری خواهی کشید
اما هرچه شد یادت بماند!
که ایشان همیشه به فکر شما و همه‌ هستند…
خیلی پسر سر به هوایی بودم…
خوب هم نبودم اتفاقا اما
همیشه دوستشان دارم و این عشق و ارادت،
با هیچ اتفاقی از قلب من بیرون نرفته…
دو غزل مهمانید و می‌خوانید از من
در ایام شهادتشان…

خاک پای همه‌ی عاشقان اهل‌بیت(ع)
سیامک عشقعلی
____________________________

و آن شب… کوچه را گریاند خانم!
خدا هم در غمت واماند خانم!

صدای بال جبراییل آمد
نماز آخرش را خواند خانم…

تمام یاس های شهر بی تو
مرا در اشک می سوزاند خانم!

مرا چون کوه می دیدی همیشه
غمت این کوه را لرزاند خانم!

حریف غیرتم دریا نمی شد!
کسی مشت مرا خواباند خانم!

زمین قدر تو را هرگز نفهمید
خدا این را به من فهماند خانم!

تو را ای کاش دست رسم تقدیر
به دنیا باز می گرداند خانم!

غمم را در نبودت چاه فهمید!
علی بعد از تو تنها ماند خانم!

▪️شاعر: سیامک عشقعلی

_________________________

بعداز تو عمری با هوایت گریه کردم!
رفتی و ماندم در عزایت؛ گریه کردم!

هربار از راه آمدم دیدم تو هستی
در خانه ام خالی ست جایت…گریه کردم…

باغی که پرپرشد تمام غنچه هایش
اینجاست شاید بی صفایت! گریه کردم

هربار اینجا آسمان، سرخ از غمت شد
با بغض هایت…گریه هات…گریه کردم

سخت است زن تنها بماند روز سختی!
هی از خودم کردم شکایت! گریه کردم!

شرمنده ام! چون دست هایم بسته بود و
آن روز می آمد صدایت…گریه کردم…

بعد از تو من با چاه گفتم غصه ام را
زهرای مظلومم! برایت گریه کردم…

شاعر: #سیامک عشقعلی

 

نظرها
  1. محمدعلی رضاپور

    بهمن 4, 1401

    سلام و درود و التماس دعا
    سپاس از هر دو بزرگوار

  2. علی مکرمتی

    خرداد 5, 1402

    درودها استاد خراسانی ، اجری بزرگ نصیبتان ان شالله … موفق و موید باشید🌺

  3. طلعت خیاط پیشه

    تیر 30, 1402

    درود بر شما
    ایام دعا است .
    اجر شما باسالار شهیدان ع
    🙏😔 💐🌿🍃

  4. شهریور 12, 1402

    در شهرِ ما تکرار در تکرار می میرد
    یک کوه دل تنگی میان کار می میرد
    پَر باز باشی یا که پر بسته نمیفهمند
    اینجا نفس در سینه ی دلدار می میرد
    هر روز یک تصویرِ ماتم وار در اخبار
    با دستِ بسته مادری بر دار می میرد

    بارانِ دلتنگی که می بارد نمی دانی
    مردی کلافه با دلی غمبار می میرد
    یک برجِ پر بسته میانِ نامِ آزادی
    با یک شعارِ خسته بر دیوار می میرد
    لبریزِ از دلواپسی با چشم های خیس
    اینجا خدا هم در دلِ تکرار می میرد.
    …..

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا