🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
دویده تا به خودِ قتله گاه یاسمنت.
رسیده بر سرِ تو یادگاریِ حسنت.
نبوده در دلِ من صبر تا ببینم که.
اسیر پنجه ی شمر است زلف پر شکنت.
به تیر حرمله، از روی اسب افتادی.
به دست زهرِ سه شعبه است بی رمق شدنت.
نفس بکش، نَفَسَت به شماره افتاده.
بریده شد نفسم از، نفس نفس زدنت.
هزار و نهصد و پنجاه زخم روئیده.
ز تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بر بدنت.
نداده نیزه به من رخصت آخرین لحظه.
که بوسه یک دل سیر، بگیرم از دهنت.
برای پیکرِ عریان خود، پس از غارت.
مرا بگیر در آغوش جای پیرهنت.
به تیر حرمله بر سینه ی تو دوخته شد.
تنم به جای کفن روی جسم بی کفنت.
به زیر سُمِّ ستوران یکی شدم با تو.
شدعضو عضو من آمیخته به جان و تنت.
تقدیم به محضر شهید والا مقام دشت کربلا
حضرت عبدالله ابن الحسن(س)
رسول رشیدی راد(مجتبی)
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (10):
شهریور 13, 1398
👏👏👏👏👏👏👏
درودها آقای رشیدی راد
زیباست
دکلمه کردن این شعر رو پشت گوش نندازید که بی صبرانه منتظر دکلمه ی این کار هستم.
🙏🙏💐💐💐
پاسخ
شهریور 14, 1398
با سلام و درود خدمت سرکارخانم امینی
ممنون از حسن توجه شما
لطفتون کم نشه
زنده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 13, 1398
سلامو درود
عالی ست
دلمریزاد
در پناه خدا 🌿👌👏👏👏🌿
پاسخ
شهریور 14, 1398
سلام و درود خدمت شما استاد بزرگوار
لطف دارید
زنده باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
شهریور 14, 1398
با سلام و درود خدمت شما
ممنون از لطفتون در حق این شاگرد مکتبی
ان شاا… که قابل باشم
زنده باشید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
بستن فرم