🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

آخرین نوشته های محمدامین آقایی
محمدامین آقایی

ط

محمدامین آقایی 24 آبان 1402

صدف سفید چشمانت مروارید سیاه رنگی را می پروراند

گیسوی پر کلاغی ات را به ماه کامل صورتت بپاشان تا بار دیگر همه ی مردم شهر از گرفتن ماه دلواپس شوند

خوانش: 42

سپاس: 0

می دانی

در من سرزمینی ناشناخته است

خوانش: 100

سپاس: 0

و لبخندت زیباترین سکانس زندگی من است…

.

خوانش: 130

سپاس: 0

 

صدف سفید چشمانت مروارید سیاه رنگی را می پروراند

خوانش: 225

سپاس: 0

 

در حالی این نامه را می نویسم که عقل مرا به دیوار منطق چسبانده و گریبانم را گرفته است:

خوانش: 454

سپاس: 0

“گاه گاهی به من سری بزن”

این عنوان آخرین نوشته من است حسی به من می گویم که دیگر نوشته ای در کار نیست….

خوانش: 542

سپاس: 1

تعداد نظر: 3

 

از رویاهایت برایم نوشتی ، خندیدی ، به طعنه گفتی مرد رویاهایت نیستم،،،

خوانش: 273

سپاس: 0

باز آن نیمکت سیاه، باز چله تابستان، باز گرمای تیر، باز برگ های سبز، باز بیداری زمین، باز آفتاب، باز خاطرات مرگ بار، باز بازهای عاشق، و باز و باز و باز ، هوایی شبیه هوای شرجی…

هوای پارک مرا محو مرور خاطرات می کند… آفتاب برایم آشکار می شود، همه چیز به یک سال قبل بر می گردد و به همین نیمکت ختم می شود…آن روزها، نیمکت سبز بود ، شاید هم من سبز می پنداشتمش… جوی آب مملو از آب و دلم مملو ز عشقی خاموش…

خوانش: 892

سپاس: 0