🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 سوره الرّحمن / سنجش آمد عدل و انصاف ای بشر

(ثبت: 210957) خرداد 29, 1398 
سوره الرّحمن / سنجش آمد عدل و انصاف ای بشر

سوره الرّحمن / سنجش آمد عدل و انصاف ای بشر

مفاهیم :

در قالب مثنوی ، بر وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن

مهربان خالق که انسان خلق کرد
بر رسولِ خود ، قرآن را نطق کرد

بعد تعلیمش بیان حکمت نمود
علم را باری به او زینت نمود

ماه و خورشیدی به گردش آورید
در مداری نظم و سنجش آورید

سجده آرند نجم و کرسی و شجر
او رفیع گرداند ، عالم را ثمر

آسمان بینی مزیّن در حیات
عالمی گردون هزاران در ثبات

داد خالق حکم را در شرع و دین
ای زمین ای آسمان فرمان ببین

سنجش آمد عدل و انصاف ای بشر
کم فروشی ، نادرستی است ، شر

زندگانی بر زمین را داد او
خلق کرد او آفرینش را عمو

میوه های گونه گون او خلق کرد
نخل را با پوششی ملحق کرد

ای خدا تو آفریدی دانه را
گونه گون با برگ ریحان ربنا

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

خلق انسان از گِل آمد عطر گون
آفرینش بین به این حد گونه گون

جنیان از آتش بی دود خلق
شعله ای با رنگ الوان همچو برق

او خدایی آفرینش مغربین
هم خدایی آفرینش مشرقین

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

آب های شور و شیرین را ببین
در دو دریا مختلط آبی گزین

قدرت از خالق ببین ترکیب آن
شور و شیرین در مسیرِ خود روان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

لؤلؤ و مرجان دو آثار از خدا
پیش از این بین بی نهایت خلق ها

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

زنده باقی است حیِّ لا یزال
او خدایی مُنعم است او ذوالجلال

او خدایی نا خدا کشتی ببین
همچو کوهی در شنا روی زمین

اوست خالق هر زمان نو آفرین
هر وجودی در سماوات و زمین

حاجت از او طالب آید ای عزیز
آبروی خود ، نه دیگر کس مریز

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

زود باشد ای گروهِ انس و جن
نامه اعمالی محاسب مِنّ و مِنّ

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

این مقدّر انسیان ای جنیان
با اراده در زمین یا آسمان

هر طرف خواهید اندیشه کنید
لا محال است از دویی بیرون شوید

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

این بدانید ای گروه جن و انس
گر به طغیان روی آوردید اُنس

آسمان دارد شراری آتشین
مس ببین در ذوب و دریایی مسین

بر سر آن طاغیانی کافران
ریزد آن خالق که کاری ناتوان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

آن زمان بینید فرق آسمان
سرخ گون چون گل چو روغن این روان

در چنین روزی نپرسند از گناه
آگه است آنان چه گوید غیر آه

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

در چنان روزی به سیما آشکار
مؤمن از کافر چو گل رو همچو خار

دوزخی گشتند خارانی لعین
روی همچون قیر و ازرق چشم بین

امر یزدان بین که مأموران عرش
مویِ پیشانی بگیرند پایِ فرش

تا بیندازند دوزخ انس و جین
هر دو در تکذیب باشد هر دو غین

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

این همان دوزخ که بدکاران ز جهل
روز رستاخیز را تکذیب و نقل

اینک ای انسان ببین آن کافران
در جهنم پخته بین یا الامان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

خوش به حالِ آن کسی دارد دو باغ
جنّت است این جا مسلمانان سراغ

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

باغ را بینی به نعمت گونه گون
میوه هایِ آبداری همچو خون

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

چشمه ها بینی یکی تسنیم جان
سلسبیلش بین گوارا و روان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

آن دو را بینی درش هر میوه ای
از دو نوع است آبداری شیره ای

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

مؤمنان بینی به جنت ، سرفراز
تکیه بر بستر زدند هر گوشه ناز

میوه هایِ گونه گون نزدِ سریر
پوششی پوشیده دارند چون حریر

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

با حیا بینی زنانِ لاله گون
در دو عالم هیچ چشمی تا کنون

آن چنان زیبای فردوسی ندید
با حیا جز شوهرِ خود ننگرید

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

حوریان در لطف و پاکی ای جوان
همچو یاقوتی به مرجان لعل جان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

از خدا نازل سخندان ای حکیم
اجر نیکی ، نیکی آید ، از کریم

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

خارج از این باغ ، باغاتی است ، دان
در بهشت آ بین چه سودایی است آن

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

بین دو دیگر باغ در سبزی همان
در نهایت خرّمی بینی نشان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

چشمه ها بینی گوارا ، با صفا
حوریان بینی به گردش خوش لقا

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

میوه های گونه گون پُر آبدار
نخل خرما چون عسل بی حد انار

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

در میانِ باغ ، بینی بس زنان
صورتی زیبا ، نگاهی مهربان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

در سرا پرده ببینی حوریان
حوریانی پاک طینت در نهان

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

جز نران خود کسی آنان ندید
انس و جن هم صورت اینان ندید

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

آرزو داری ببینی ای ولی
واردِ جنّت شوی بینی کسی

در بساطی سبز گون زیبا حریر
حوریانی آرمیده بر سریر

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

نام الّلهت مبارک آفرین
داده پاداشی چنین بر مؤمنین

ذوالجلالی ، عزّت ، از پروردگار
دارد او احسان به ما شکری بیار

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

ای خدایِ آفرینش آفرین
بر ولی دادی دو صد نعمت همین

ذکرِ رحمان از کتابی پر بها
افتخار است این که گوید حرف ها

حال ای انسان و جن انکارتان
از کدامین نعمت آمد عارتان

ولی اله بایبوردی

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا