🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ویروس کرونا

(ثبت: 224034) اسفند 26, 1398 
ویروس کرونا

 

گر جهان درگیر ویروسی شده

بینِ خلقی گر چه ویروسی عیان
آزمونی با کرونا ، مردمان

در تقلّا عالمان بهداشت بین
عاجز از درمانِ بیماری ، بدان

شکر ایزد ، خالقی را کن ثنا
ناظری حاضر خدایی هر زمان

گر جهان درگیر ویروسی شده
علتی معلول را ، لا چاره هان

در گرو مرگی تمامی کائنات
کائناتی مرگ دارد بی گمان

گر قضایی را قدر باشد درست
با قدر گاهی قضا تسلیم جان

جان به جانان آفرین ، تسلیم ما
همچو والی رخت بندی از جهان

22 / 12 / 1398

غزل : 2

گوئیا آمد قیامت روز هان

نامه اعمالی ،قدرها با قضا
حکمتی را برملا در بینِ ما

دی به سیلی با زمینی لرزشی
با کرونا ، حال را بینی ، نما

گر توکّل با تدبّر ، جانِ من
با عدم بهداشت مرگی برملا

فکرها درگیرِ ویروسی شده
آشنا از آشنا ، دوری چرا ؟؟

گوئیا آمد قیامت روز هان
دور از مادر، پدر ، فرزندها

گر چه شادی ، عید می آید ز راه
بینِ خلقی بازدیدی ، دید ، لا

خانه کُنجی ، قدر گلها را بدان
باغ سبزین شد برایت ای رها

کم کنم صحبت تماشایی بهار
عیدِ امسالی به یغما ، والیا

24 / 12 / 1398

غزل : 3

میان اویی اجل گر گفتمانی

رسد جانا اجل ، باشی به هر جا
سلیمان را کنی یادی که تنها

حذر از مردمی کردش به یک روز
که در خلوت نشیند ، دور از ما

درون مستحکمی بُرجی نمایان
سلیمان را ، اجل مرگی ، هویدا

میان اویی اجل ، گر گفتمانی
که آخر ، حُکم یزدانی به اجرا

به نحوی ترک دنیا را جهانی
هزاران علّتی ، مجهول پیدا

ولایی با بلایی ، آزمونی
به ایمانی ملبّس جامه تقوا

بگیر عبرت از این دنیای فانی
چو والی باش ، دوری از بلایا

غزل : 4

ناله فریادی خروشی از زمین

شهر خالی آن زمانی ، والیا
رؤیتی ویروس را در بین ما

خلق را بینی ،پریشان روزگار
گر هراسی دور از خوفی رجا

ناله فریادی خروشی از زمین
از زمینی بگذرد ، جانب سما

بین انجم ماهتابی آفتاب
عالمی بینی ،نهانی گر نما

ذرّه عالم را ببینی گر ، نهان
همچو ویروسی به علت آشنا

کودک از مادر پدر اجدادِ خویش
آشنا گر آشنا ، از هم جدا

عابر از فقری فنایی ای ولی
لحظه ما ، در آزمونی با بلا

25 / 12 / 1398

غزل : 5

به یادِ خضر نبی یاد کن بهاری را

سلام ما به زمین اهل آسمان ، دنیا
به شاخه بید و صنوبر گل نگاه شما

به ماه و ابر و نجومی به کهکشان اهلی
به ساکنان قلمرو ، خدایِ بی همتا

به لحظه های دمی مرگ فکرِ ویروسی
جهان به مرگ ، تبسّم زند رهایی را

به مرگ هر چه که باشد به بازدم هر دم
حیاتِ سبز خضروار ، رؤیتی هر جا

جوانه شیرخوران کودکان به یاد آری
تبر به دست اجل ، پیر را برد ، جانا

امید !؟ با چه امیدی دلی شود قُرصی
سحر به شام ابد دوره ای به رخت عزا

نگاه مهر سحر را به فال گیرم نیک
به بازدم ، دم ایام ، می زنم تی پا

به یاد سنگدلی افتمش ، به عبرت پند
جهال فکر خودی را ،رها به نشو و نما

درست که دانه ز سنگی به رویشی بینی
به ید نسیم سپاری چو قاصدک که رها

به یاد خضر نبی ، یاد کن بهاری را
چه رویشی به نما رشد جلوه گر بی ما

ز خاک آمدگان را به خاک بینی خوش
رها ز تن چه روانها ز تن روان چو جدا

ز دست خاک رها ، می رود به آن جایی
دریده ، جامه تنی را ، رها ، ز خاکِ فنا

به آن سرای روی عاقبت به خیری را
در آن سرای ببینی لمیده تخت بقا

ولی اله بایبوردی

26 / 12 / 1398

 

 

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (1):

نظرها
  1. سارا

    اردیبهشت 30, 1399

    عالی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا