عیدانه

برگ سبز بهاری

اشعار ما حصل امروز ؛

تقدیم یکایک کاربران ارجمند خانواده سایت پاک

سالی پر بار با بهاری خوش

به یاد حوّل حالنا الی احسن الحال

قلب ها آرام با یاد خدا

تقدیمی :

1

روی زیبا ، هر زمان زیبا نما
ماه من ای مهر من زیبا بیا

همچو فروردین بهاری دیدنی
منتظر آن لحظه دیداری تو را

2

یادی از نقاش پیری کن ، دلا
بین خلقی او به خسّت برملا

ماهری نقّاش بودش بی نظیر
بی بضاعت را کمک او بی ریا

3

خسته دل گر نگران دور ز اوهام به فن
خواب آلوده زدم ، میکده بابی را ، من

طالب آن جام شدم ، جام جهان بینی را
عرضه کردند به من جلوه هنر شد به سخن

4

گر خیالی را بکردم ، آرزو
با هم اویی همنشینی ای نکو

با گذر ایام ، فهمیدم دلا
گر خیالی ، بی تفاوت های او

5

تشنه لب گشتم طلب می ساقیا
جرعه ای بخشی نه سیرابی ، دلا

بین من اویی به مایی جلوه گر
گر چو ماهی ، سیر از آبی نه ما

6

همچو آتش عشق را رؤیت دلا
پاره اخگر ، نار بینی ، شعله ها

سرخ رویی آتشی بینی درست
روی زردی را دهی ، سرخی نما

7

دست ویروسی به حکمت برملا
گر طلب ، هل من مبارز او ، دلا

عبدود را یاد کن ، مؤلا علی
حق را با ضربه از باطل جدا

8

با فدا جانی ، چه زخمی التیام
گر طبیبی حاذقی اندیشه خام

از طبیعت ماجرایی پند گیر
زندگی را ذرّه ویروسی حرام

9

لحظه را با او بمان دور از بهار
یاد فروردین کنی چشم انتظار

نوعروسان روز را ، یاد آوری
حال را یادی به حوّل حال یار

10

رخت عزا پوشیده شد بر نوبهار
خاکیان بینی به هر جا سوگوار

علّتی معلول را ، گر حکمتی
کام شیرین زهر شد بس ناگوار

11

برزخی بینی میان دوزخ بهشت
نامه اعمالی ذخیرت ، زیرِ کِشت

پر ز انبان با حلالی ، گه حرام
عاقبت خیری ، چه باشد سرنوشت

12

در گذر ، ایام ما ، هر لحظه ای
دم غنیمت فوت لا یک لمحه ای

با فراخی دل ، به پیرامون نگاه
عمر جامی ،پُر کنی با جرعه ای

ولی اله بایبوردی

29 / 12 / 1398