اولین مشکل حکومت پهلوی، کثرت مخالفان اش نبود، قلت هوادارانش بود.

اولین مشکل حکومت پهلوی، کثرت مخالفان اش نبود، قلت هوادارانش بود.

 

اولین مشکل حکومت پهلوی، کثرت مخالفان اش نبود، قلت هوادارانش بود.
مشکل شاه این بود که سه درصد از جامعه را نداشت که به نفع او در خیابان بیایند، و برایش هزینه بدهند.

✍️ لقمان مداین Loghman Madayen

✅ اگر بزرگترین دمونستراسیونی که در سال پنجاه و هفت رخ داد را تظاهرات روز عاشورا بدانیم، یعنی بیستم آذر ماه پنجاه و هفت، مسیر از دروازه شمیران شروع می شود تا میدان آزادی، این مسیر حدودا نه کیلومتر است با یک عرض متوسط سی و پنج متری، با این تراکم که هر متر مربع را شش نفر اشغال کنند، می شود محاسبه کرد که متوسط، در راهپیمایی روز عاشورا،جمعیتی بالغ بر یک میلیون و هشتصد و نود هزار نفر شرکت کردند،و آن زمان طبق آمار شهرداری تهران، پایتخت چیزی در حدود چهار میلیون و نهصد هزار نفر جمعیتداشته است. و این نشان می دهد که حدود چهل درصد جمعیت پایتخت در مخالفت با حکومت پهلوی آمدند و مشارکت فعال کردند.

✅ انقلاب ایران اصولا یک انقلاب شهری است، و ما اعتراضات به حکومت پهلوی را در روستاها یا شهرهای کوچک به این شکل رسمی و گسترده نداریم، ثقل اعتراضات در تهران هست، و اوج آن هم مشارکت چهل درصدی است.

✅ در باقی شهرها میزان مشارکت از هزار تا بیست هزار نفر در قم، اصفهان و خمین است و تنها همدان در بین شهرهای دیگر، طبق اسناد منتشر شده ساواک، توانسته بوده جمعیتی یکصد هزار نفری را همراه کند.
و اگر جمعیت کشور را سی وشش میلیون نفر در نظر بگیریم و از افراد زیر پانزده سال صرفه نظر کنیم، حدود پنجاه درصد مردم در فرایند های انقلابی، فعال میدانی نبودند، که این به معنی معترض نبودن یا عدم نارضایتی نیست و صرفا بحث مشارکت میدانی است.

✅ اگر نرم تقریبی خانواده معترضین را در کمترین حالت هشت نفر در نظر بگیریم، چیزی حدود شانزده میلیون نفر از جمعیت کشور را فقط خانواده فعالان انقلابی تشکیل می دادند این در حالی است که جمعیت هر خانوار در سال پنجاه و هفت بسیار بیشتر از این میزان در حدود ده تا چهارده نفر بوده است، و با در نظر گرفتن اقوام و دوستان و آشنایان آنها این رقم تصاعدی خواهد شد.

✅ طبق آن چیزی که مهدی کروبی بیان می کند در بعد از انقلاب بنیاد شهید چیزی حدود دو هزار و هشتصد و هفده پرونده برای شهدای قبل انقلاب تشکیل داده است، بنابر این باید پذیرفت آمار شصت هزار کشته در روند انقلاب صحیح نبوده است.

✅ حتی آنچه که دقیق تر می توان بیان کرد این است که در واقعه سی شهریور هیچ گاه جمعیت کشته شدگان سه رقمی نشده است، و در ارئه آمار و ارقام پیش از انقلاب بزرگنمایی هایی صورت گرفته که پس از چهل و سه سال باید با نگاه صحیح تری آن را واکاوی کرد، هرچند طبق فرموده اسلام، کشته شدن یک نفر به اندازه ای بزرگ و دهشتناک است که اهمیت آن برابر با کشته شدن تمامی انسان ها تشبیه شده است.

✅ اما آنچه که اهمیت دارد این است که هیچ تظاهراتی در حمایت از حکومت پهلوی به رقم قابل توجهی نرسید، حتی در آخرین گردهمایی طرفداران پهلوی در استادیوم امجدیه اگر فرض را بر پر بودن کامل ورزشگاه بگیریم، جمعیتی بالغ بر بیست و پنج هزار نفر را می توانسته در خود جای بدهد، که طبق آرشیو فیلم های صدا و سیما و باقی راویان مراسم، تک تک شرکت کنندگان آنجا موقع خروج از ورزشگاه چهره خود را می پوشاندند و حاضر به ایستادگی در برابر مخالفان شاه که بیرون ورزشگاه آنها را هو می کردند، نبودند.

✅ بنابر این حکومت پهلوی از کثرت مخالفان اش ساقط نشد، بلکه از قلت هوادارانش در سراشیبی سقوط قرار گرفت، مشکل شاه این بود که سه درصد از جامعه را نداشت که به نفع اش در خیابان بیایند، و برای او هزینه بدهند.

✅ اگر اولین آمار صحیح را زمان رای گیری قانون اساسی در بعد از انقلاب مبنا بگیریم، نود و نه ممیز هشت دهم درصد مردم با رای به حکومت مطبوع خود، انقلاب را پذیرفته و به آن آری گفتند، و در دو دهم درصد باقی مانده هم تحریم مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق ودیگر گروه های مخالف روند رای گیری موثر بوده است.

✅ پس می توان به این نتیجه رسید که یکی از عواملی که نقش جدی در سرنگونی حکومت پهلوی ایفا کرد نبود پشتوانه مردمی بود.و زمانی که حکومتی فاقد پشتوانه مردمی بشود، به زور تکیه خواهد زدکه به قول ناپلئون بناپارت و ژان ژاک روسو، با سرنیزه می توان حکومت کرد؛ اما نمی شود بر آن نشست.

✅ در سال 98 میزان واردات سالیانه چادر 70 میلیون متر بوده است، اگر مقدار مصرفی پارچه برای هر نفر را حداکثر 7 متر در نظر بگیریم چیزی حدود 10 میلیون چادر برای عرضه وجود داشته، چنانچه هر خانم حداقل در سال دو بار اقدام به خرید چادر کند، حدود 5 میلیون خانم محجبه چادری در کشور خواهیم داشت.

✅ به این تعداد فقط پدرانشان را اضافه کنید، رقم جمعیتی به 10 میلیون خواهد رسید، حال اقوام درجه یک دیگر را اضافه کنید، میزان تصاعدی خواهد شد، حالا در یک محاسبه دقیق تر جمعیت کارکنان و خانواده های سازمان ها، ارگان ها و نهادهای مردمی.انقلابی نظیر سپاه، ارتش، بسیج، دولت، شهرداری، شورای شهر، مجلس، و.. که هر کدام انبوهی از جمعیت را در بر می گیرد را حساب کنید، درست حدس زدید، رقم حاصله نزدیک به همان درصدی می شود که در انتخابات ها شاهد هستیم، قریب به 50 درصد.

✅ این رقم جمعیتی را ساده تلقی نکنید، آنها کسانی هستند که هویت خود را از انقلاب می دانند، معتقد جدی به آن هستند و در راه نگه داری آن از جان هم دریغ نمی کنند.. و نکته مهم تر 50 درصد مقابل است که هیچ وقت یکدست نبوده، دسته ای از آنها همیشه خنثی و بی طرف اند، دسته ای منتقد بدون خشونت هستند، و دسته ای دیگر منتقد تند، اما همین منتقد تند هم در دایره خود یکدست نیستند و رهبری واحد ندارند و اکثرا دچار تشتت آرا می باشند.

✅ و کلیت این جمعیت هم یک نکته پنهان را یدک می کشند، اگر جنگی بشود، یا صحنه پرشوری در بگیرد می تواند نظرشان له یا علیه نظام تغییر کند.

✅ پس علی رقم نظام شاهنشاهی، در بعد از انقلاب 57 یک نکته کلیدی همیشه رعایت شده، که نظام همیشه پایگاه مردمی داشته باشد، و می بینیم وقتی در سال 1400 میزان مشارکت مردمی در انتخابات به کمتر از 50 درصد رسید عقلای نظام را به فکر فرو داشت تا صدای شکستن مردم را بشنوند و چاره ای بیندیشند.

و تمام