🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 نگاه و تحلیلی بر شعر “گوش مرا بگیر سکوتِ تو شنیدنی تر است” از ”حسن گائینی”

(ثبت: 246597) فروردین 10, 1401 
نگاه و تحلیلی بر شعر “گوش مرا بگیر سکوتِ تو شنیدنی تر است” از ”حسن گائینی”

1- متن شعر:

“گوش مرا بگیر سکوت تو شنیدنی تر است”

یک
دو
سه
پنج
کسی نیامد؟!
روی نمودارِ آذرخش،
نقشِ زرتشت را من ایفا می کنم!

با لباده های زیبای “سرخ” به جای حریرهای “سیاه”
کتابِ تان را بر “دار” کشید!
“قلب” خاک می ترسید
“دل” در آن فرو می شد
با پاکی اش در معاشقه بود از “کبودِ یک پندار”

غرّشِ دور دستِ شکیبایی…
هاج و واج بیخِ گوش من می کشد فریاد!
بیمِ آشوبی رفت و آمد تا لبِ سیگار
و غروب…
لبۀ کلاهش را پایین کشید!

شاعر: حسن گائینی

***

2- نگاه و تحلیلی بر این شعر:

شعر با عدد شروع می شود پس قاعدتا با شعری نمادین روبه رو هستیم. نوشتن اعداد یک تا پنج در ردیف عمودی به استثناء عدد 4 چه پیامی برای ما دارد ؟
4 در نماد شناسی کامل ترین عدد است و دایره ی کمال الهی به شمار می رود. از نظر شاعر این مرحله کمال تحقق نیافته و لذا بعد از عدد سه، که عددی بنیادی و بیانگر ”همه ” و معرف مراحل ” تولد- زندگی – مرگ” و نیز ” گذشته – حال – آینده ” است؛ عدد پنج را فرامی خواند که عدد وصلت و توازن است و همچنین به پنج کلید عرفان اشاره دارد و نیز به پنج نور یا پنج آتش که عبارتند از : آتش بهرام ، آتش تن مردم و احشام ، آتش روییدنی ها ، آتش ابرها و آتش گر زمان.
با توجه به نمودار آذرخش که در دو سطر بعد آمده، احتمال پنج نور را قوی تر می بینم به خصوص که سوال اصلی شعر که به زعم نگارنده کانون محتوایی آن است؛ بین عدد پنج و نمودار آذرخش مطرح می شود: کسی نیامد؟!
این سوال، ذاتا مفهوم انتظار را در خود دارد و به طول زمان انتظار اشاره می کند. زمانی طولانی که شاید در شمارش آغازین نیز مستتر است و شاید اگر این انتظار سر آمده بود؛ عدد چهار در سیر اعداد، عدد پایانی بود و آرمان شهر شاعر شکل گرفته بود و دیگر ما بقیه شعر را نداشتیم.
شاعر با این پرسش اطمینان حاصل می کند که موعود کهن و باستانی نیامده است؛ و لذا خود نقش پیامبر آتش را در این نمودار آذرخش به عهده می گیرد. می‌دانیم که آتش در دین زرتشت مظهر پاکی و عنصر اتصال به اهورامزداست و در تمامی نیایش ها و عبادات حضور دارد. از بعد تصویری، شکل آذرخش در آسمان شبیه نمودار است اما به زعم من شاعر در این جا به آتشی اشاره می کند که در آسمان نمودار و نمایان می شود و این آتش با توجه به حضور نقش زرتشت، می تواند خورشید باشد که نماد روشنی و نور خرد است.
شخصا ترجیح می دادم شاعری که قرار است نقش پیامبر را ایفا کند بند بعد را به صورت مستقیم و امری بنویسد اما خب شاعر ترجیح داده است در هنگام ایفای نقش نیز بیان غیر مستقیم داشته باشد و در واقع به ما بگوید که زرتشت در راستای رسیدن موعود و تحقق آرمان شهر چه کرد و چه می خواست.
او می خواست که جامه رویین پیروانش سرخ باشد. رنگ سرخ در تحلیل روان شناختی نمایان گر شور و شوق و انگیزه های بی پایان برای دست یافتن به تمام آرزوهای ”سلب شده” است حال آنکه رنگ سیاه نشانگر پذیرش پایان امور ، تیرگی و نفی همه چیز است پس توصیه اول این بوده که به جای ناامیدی و تسلیم؛ باید امیدوار بود و با انگیزه حرکت کرد.
و توصیۀ بعد: کتابتان را بر” دار” کشید!
توجه به ضمیر ”تان ” در این جا ضروری است چرا که نشان می دهد این کتاب بین پیامبر و مخاطبان پیام مشترک نبوده و در واقع استنباطات و ادراکات آن ها به دار آویخته شده و یا اگر دار را به معنی درخت و ریشه ای برای کتاب فرض کنیم؛ به اصل و ریشه کشیده و منتقل شده است. این انتقال و کشیده شدن تنها نتیجه ی پاکی عشق است که با رنگ سرخ و آتش و دل که مامن حقیقت و آرامش است در مقابل قلب جسمانی و خاکی که با ترس و اضطراب و تپش همزاد است ؛ تناسب دارد به خصوص که “معاشقه با پاکی ” ، و “کبودی یک پندار ” قهرمانی سیاوش را به ذهن متبادر می کند و روشنگری حقیقت از آتش را – که در ین جا حالا برتر از روشنگری خرد قرار می گیرد و عمل می کند.
در بند آخر شاعر به یک غرش مضطرب – شاید درونی – اشاره می کند که علیرغم به آشوب کشیدن او ؛ با حوصله و از دیر باز – شاید در تمام طول تاریخ – بیخ گوش اوست اما در نهایت این فریاد نیست که به انقلاب و دگرگونی و شرمندگی یا پایان تاریکی منتهی می شود بلکه این همه تنها با بسته شدن گوش به روی این هیاهو و غرش و فریاد و سپردن خود به سکوت معشوق و معبود امکان پذیر است چرا که شاعر درجه قابل شنیدن و نیز پذیرفتنی بودن آن را بیشتر از فریاد و هیاهو می داند و به همین دلیل است که در عنوان شعر می گوید: ” گوش مرا بگیر سکوت تو شنیدنی تر است.

در مجموع، شعر حاضر شعر بسیار محکم و دقیقی است اما ارجاعات بینامتنی آن به زعم من در حدی نیست که خواننده ی نا آشنا با این مباحث بتواند با جستجوی کوتاهی به نتیجه برسد و خواننده ی آشنا نیز ممکن است به همه دریچه ها و جوانب تنواند وارد شود که البته چنین انتظاری هم با حقیقت شعر تناسب ندارد اما باید پذیرفت که شعر بسیار مخاطب- خاص است.
و حالا سوال این است که آن مخاطب خاص که قادر به ارتباط و رمز گشایی این شعر باشد؛ حتما به درجاتی همسو و همفکر شاعر است و قطعا از این دستیابی به مطلب و کشف لذت می برد اما ایفای نقش پیامبری ایجاب می کند که شاعر، دست مخاطب نا آشنا و ناهمسو با این مباحث را هم بگیرد تا هر کس بتواند به اندازه ی خود وارد جهان فکری و ذهنی شاعر شود، با شعر ارتباط برقرار کند و از آن بهره بگیرد.

#فریبا_نوری.
7 بهمن 1397
لینک صفحه در کارگاه نقد:

نگاه و تحلیلی بر شعر “گوش مرا بگیر سکوتِ تو شنیدنی تر است” از شاعر حکیم ” حسن گائینی”:

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. فریبا نوری

    فروردین 10, 1401

    کسی نیامد؟!
    روی نمودارِ آذرخش،
    نقشِ زرتشت را من ایفا می کنم!

    درودی دوباره به جناب گائینی گرانقدر
    هرجا هستند شاد و سلامت باشند

    🌸🍃🌸

  2. خشایار حسامی

    فروردین 10, 1401

    اما به زعم من شاعر در این جا به آتشی اشاره اما به زعم من شاعر در این جا به آتشی اشاره می کند که در آسمان نمودار و نمایان می شود و این آتش با توجه به حضور نقش زرتشت، می تواند خورشید باشد که نماد روشنی و نورخرد استمی کند که در آسمان نمودار و نمایان می شود و این آتش با توجه به حضور نقش زرتشت، می تواند خورشید باشد که نماد روشنی و نورخرد است…

    درود بر هر دو بزرگوار
    🌸🍃🌸

    • فریبا نوری

      فروردین 10, 1401

      درود و سپاس از حضورتان🌸🍃🌸

      • محمد یزدانی"جوینده"

        فروردین 12, 1401

        درود و احترام استادبانوی ادبیات و اندیشه
        روز خوبی بود دو تحلیل ادبی از شما خواندم. خاستگاه درخشندگی شرح غزلی ازمهربانو غزل آرامش
        “گوش مرابگیرسکوت توشنیدنی تر است ” حسن گائینی”
        خاطرخوش از نام نیک شاعر وشعرخوب مرا به اینجا رساند.
        با اشتیاق خواندم و بسیاربهره بردم
        بهارتان خجسته نوروزتان پیروز.
        پبروز و پاینده

        • فریبا نوری

          فروردین 12, 1401

          درودها و عرض احترام و ارادت جناب یزدانی عزیز
          شادباش زادروزتان بر اهالی این انجمن و بر جامعه ادبی کشور با نه روز تاخیر
          خوشحال و سپاسگزارم از مهر حضورتان بر این دو تحلیل اجمالی که بر دو شعر زیبا از دو سرمایه ادبی کشور نوشتم جناب گائینی عزیز و غزل آرامش عزیز، و مورد عنایت شما قرار گرفت که خود از سرمایه های ادبی شعر و نقد امروز هستید

          و
          🌸🍃🌸🙏🌸

          • محمد یزدانی"جوینده"

            فروردین 12, 1401

            درودمجدداستادنوری عزیز. امیدوارم شایستگی حسن اعتمادو تمجیدتان را داشته باشم قرن بی سرو تهی بود روزگار برپادشاه و گدا سخت گذشت امسال سوم فروردین چهارصدو یک پنجاه و هفت ساله شدم نیمی از قرن را به خاطرمی آورم یعنی از روزی که پا به دبستان گذاشتم نیم دیگرش را تا انجا که به اجتماع و اقیلمی که دردآن متولدشده ام و رشد کرده ام مربوط است از قصه های پدرم و مقداری هم از دیگر آدم ها و کتاب ها . واقعا قرن بی در و پیکری بود از جنگ جهانی گرفته تا سارس . از نظر لطفتان در شادباش زاد روزم جداگانه سپاسگزارم برایتان والاترین ها را آرزومندم به ویژه برای شماو عزیزانتان تندرستی سعادت شادمانی از درگاه خدای متعال خواستارم ..با مهر و ارادت

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا