🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 علیرضا خانی شاعر ایوانغربی

(ثبت: 267831) اسفند 1, 1402 
علیرضا خانی شاعر ایوانغربی

دکتر “علیرضا خانی” شاعر، نویسنده و پژوهشگر کُرد، زاده‌ی ۳ بهمن ماه ۱۳۴۸ خورشیدی، در شهرستان ایوان استان ایلام است.
ایشان از سال‌های نوجوانی به سرودن شعر پرداخت و بعدها با شرکت در انجمن‌های مختلف ادبی و معاشرت با دیگر شعرای استان و کشور و نهایتاً با راه‌اندازی و اداره‌ی “انجمن ادبی نیما” نقش انکارناپذیری در رشد شعر ایوان داشت.
او تحصیلاتش را در رشته‌ی زبان انگلیسی تا مقطع کارشناسی و ارشد رشته‌ی ادبيات فارسی، ادامه داده و هم اکنون دانشجوی دکتری است و از سال ۱۳۸۳، به تدريس در دبيرستان‌ها و مراكز دانشگاهی در زادگاهش مشغول است.
وی از شاعران دو زبانه است علاوه بر شعر فارسی، شعر کُردی را به گویش کلهری می‌سراید، و همچنین در حوزه‌ی تحقیق و پژوهش نیز تحقیقات ارزنده و مقالات علمی را انجام و ارائه داده است، و در جشنواره‌ها و کنگره‌های متعدد در داخل و خارج از کشور شرکت نموده و اشعار کُردی و فارسی و مقالات خود را ارائه نموده، که مورد توجه، قرار گرفته است.

▪︎کتاب‌شناسی:
– تاریخ ادبیات کردستان در چند جلد پیوسته
– ما به صبح می‌رسیم. (مجموعه شعر فارسی)، انتشارات اهل قلم، ۱۳۷۶
– دیوان کُردی کامل شاکه و خان منصور ایوانی، انتشارات صلاح الدین ایوبی ارومیه، ۱۳۷۹
– حرف نزن (مجموعه شعر فارسی)، انتشارات عابد تهران، ۱۳۷۹
– شنەی وای شەمال، نشر باشور، ١٣٩٩
– آفاق و طوفان، نشر باشور، ۱۴۰۱
– اصطلاحات ادبی در سه زبان انگلیسی، فارسی و کُردی
– دیوان میرزا حیاتقلی رامیار (تصحیح و گردآوری)، نشر باشور، ۱۴۰۲
– نیشتمان (مجموعه شعر کُردی)
– رسم‌الخط کُردی گویش کلهری
– اریو حان، (تاریخ مفصل ایوان)
– دار، برنو، آتش (مجموعه شعر فارسی)
– اشعار متقدم ایوان (گردآوری)
– فرهنگ لغات کُردی کلهری
– اشعار فولکور کُردی
و…

▪مقالات:
– خوانش تطبیقی سازه‌های رمانتیسم در سروده‌های عباس محمود العقاد و سهراب سپهری
– عطار نیشابوری و پرندگان سمبولیک (با تکیه بر منطق‌الطیر)
– بررسی اصطلاحات و واژه‌های مربوط به اسامی خاص در زبان کُردی گویش کلهری گونه‌ی ایوانی
– بررسی کنش کلامی در برخی اشعار جان دان و پروین اعتصامی
– خوانش سنجشی و تاثیر ادب و هویت ایرانی بر شعر کُردی
– پژوهشی در افکار شاکه و خان منصور
– نیما نماینده‌ی ادبیات ما
– ادبیات معاصر ایران زمین
– اسطوره در شعر معاصر ایران
– ادبیات امروز کردستان
– شیرکو بی‌کس بر قله‌ی شعر امروز کردستان
– نقد و بررسی شعر ایلام
– زمزمه‌ی گنگیر (بررسی اشعار کُردی استان ایلام)
– زندگی و اندیشه‌ی محمد امین شیخ‌السلام (هیمن)
– تراژدی حلبچه
-ریشه‌ی تاریخی زبان کُردی و گویش‌های آن
– زندگی و اشعار شاکه و خان منصور
– ایلام در ترکیب اقتصادی نامناسب
– اصلاح نگرش
– هوره نخستین آواز بشری
– تحلیل وضعیت فرهنگ عمومی استان ایلام
– پلکان شعرواره‌ها بر دیوار کوتاه شعر
– اصطلاحات خویشاوندی در زبان کُردی گویش کلهری
– اسامی خاص در گویش کلهری گونه‌ی ایوانی
و…

▪ترجمه‌ها:
– ترجمه‌ی ۳۰ ماده‌ای حقوق بشر به زبان کُردی
– ترجمه‌ی داستان کوتاه متهم اثر آنتوان چخوف به زبان کُردی
– ترجمه‌ی داستان کوتاه گردنبند اثر گی دوموپاسان به زبان کُردی
– ترجمه‌ی داستان کوتاه یک آدم چقدر زمین می‌خواهد اثر لئو تولستوی
– ترجمه‌ی اشعار شیرکو بی‌کس به زبان فارسی
– ترجمه‌ی مسخ کافکا به زبان کُردی
و…

▪︎نمونه‌ی شعر کُردی:
(۱)
[هیلانه‌ی چریکه]
له دارستانی ولاتی م
په‌نجه‌ره‌يل
ره‌نگه له سيداره
من،
شيعركانم،
باله نده،
په ژاريلم
هيلانه‌ی چريكه‌ن
هيلانه‌ی ئاوازه‌يل په‌شيو
دنيا بو شيعر،
باله نده،
من،
زور بی خوه‌ره
بی واران
چوه زه‌دان ت
له شاخه‌يل شاخه‌و
شيوه‌نی ک
له شيعری م ئه لسی.
◇ برگردان:
[آشیانه‌ی فریاد]
در جنگل سرزمين من
از پنجره‌ها
بوی دار می‌آيد
من،
شعرهايم،
پرنده،
اندوهان من
آشيانه فريادند
آشيانه‌ی آوازهای سرگردان
دنيا برای شعر،
پرنده،
من،
سخت بی‌خورشيد است
بی‌باران
روئيدن تو
بر شانه‌های كوه است
و فريادی كه
از شعر من بر می‌خيزد.

(۲)
[داڵ و قڵا]
مانگێ به‌ش دارێ ئاسمان
بێ ره‌نگه‌
هه‌ورێ سیاتاو ده‌ورو به‌رێ گرتووه‌
بوڵبوڵێ به‌ش دارێ گوڵستان
بێ ده‌نگه‌
داڵ و قڵا ده‌ورو به‌رێ گرتووه‌
دارسانت کووه‌؟!
ئامانجد چییه؟!
قه‌فه‌س یان ڕزگاری؟!
مردن یان ژیانی سوور؟!

(۳)
[ولاتی پر له دلداری]
ئه وه ده‌نگی كيیه
له قولاوی ميژو ده‌يته ده‌ر!؟
ره‌شه بای كامين ولاته
له‌م دارستانه
ك
سروه‌ی دوستيمان
به كاتی په شيوی ری به‌ره؟!
ره شه بای كامين ولاته!؟
ژيانمان ئشكه وتيكه،
پره له هه‌راس
له داس،
روژی  چه‌ن جار
بيرم له دار بوو؟
سه‌ری چه‌ن وشه
چه‌ن عشق
له سيداره درا؟
كات كوژراوه بو ژين
وشه مردوه بو شيعر
من بو تو،
دلنيا بو
ميژويكي تر له دايك بو
پر له هه ستی ژیان
پر له دلداری
له پاش من
به لام
له هه‌ر پیتیکم
ده ره ختیکی تر
له هه‌ر وشه یکم
شاریکی تر
له هه‌ر شیعریکم
ولاتیکی تر له دایک بو
ولاتی
پر له شیعر
پر له دلداری
کات زیندوه بو
بو ژیان
وشه زینده وه بو
بو شیعر
من بو تو.
◇ برگردان:
[سرزمینی پر از عشق]
این صدای کیست
که از اعماق تاریخ می‌آید؟
سیه باد کدام سرزمین است
در این جنگل
که نسیم دوستیمان را
به لحظه‌های پریشانی می‌برد
سیه باد کدام سرزمین؟
زندگی غاری‌ست
پر از ترس
پر از داس،
روزی چند بار
فکرم، به دار آویخته می‌شود؟!
سر چند واژه
چند عشق،
به دار می‌رود
زمان برای زندگی کشته شده است،
واژه برای شعر مرده است
و من برای تو،
بی‌شک (مطمئن باش)
تاریخی دیگر زاده خواهد شد
تاریخی دیگر
پر از زندگی
پر از عشق
بعد از من
اما…!!
از هر حرفم
درختی دیگر
از هر واژه‌ام
شهری دیگر
و از هر شعرم
سرزمینی دیگر زاده خواهد شد
سرزمینی
پر از شعر
پر از عشق
زمان برای زندگی زنده خواهد شد
واژه برای شعر
و من برای تو.

▪︎نمونه‌ی شعر فارسی:
(۱)
[دل]
ای سراپای وجودت دل شدن
عشق بنهاده ز نو عاقل شدن
بار دیگر در مصاف عقل و عشق
پای عقلم باز هم در گل شدن.

(۲)
[هیچ اتفاقی نخواهد افتاد]
تنها من و این واژه‌های سر در گم می‌دانیم
که از ستارگان
اگر یکی کم شود
هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
و صبح خورشید
دوباره طلوع خواهد کرد.

(۳)
[در سیاهی شب]
تو در آن‌سوی
چون کودکی
نشسته در دامن ماه
این‌سوی
من
شاعری
نشسته در سیاهی شب
گاه که نزدیک‌تر می‌شوی
جاده تابیدن می‌گیرد
گاه که دور
جهان بیهوده می‌شود.

(۴)
[انکار بودن ما]
خانه
شاید جایی باشد
تا در پشت پرده‌ها
قاب‌ها گم شویم
کوچه، خیابان
_ شهر _
شاید جایی برای
گم شدن ماست
تا در ازدحامی غریب
بودنمان انکار شود.

(۵)
[برایم بفرست]
گیسوانت را
برایم بفرست
آنگونه که از من می‌خواهی
شبانه برایت بنویسم
تا
در روز
شعرهای سپیدم را
بر گیسوانت حلقه کنم.

(۶)
باز هم عطش، باز هم سراب
مانده بر دلم، آب آب آب
تشنگی، کویر، موج می‌زند
زخم‌های تلخ، شعرهای ناب
زخم کهنه‌ام، باز کرده لب
تازه‌تر شده است، خانه‌اش خراب
پشت میله‌ها، در غمی شگفت
با دلی پر از عشق آفتاب
ای صدای ابر، در شمال چشم
بر جنوب دل، ذره‌ای بتاب
ای هوار و درد، ای دریغ و داد
مشک تشنگی روی دوش آب
ای سکوت محض، در قفس بمان
ای قرار دل لحظه‌ای نخواب.

(۷)
برادرم
دفتر سال‌های سیاه من
از این پس یک فصل خواهد داشت
پاییز پاییز
تقویم تنهایی و اندوهم هم یک ماه
آذر
دیگر در هیچ فصلی
به دیدار
آفتاب و برگ و برف
نخواهم رفت
نای ماندنم نیست
نفس کم آورده‌ام
چنان ریه‌های تو
در دم و بازدم واپسین
بغض امان گریه‌هایم را بریده است
چنان سرفه‌های تو
که امان سخن گفتن آخر را…

گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)

 

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا