🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 یک لبخند

(ثبت: 7868) اسفند 27, 1395 

به نام خدا

 

       یک لبخند !!

علی بر دیوار تکیه داده بود و به چند پسر جوان که در آن طرف کوچه بودند خیره شده بود بی آن که فکرش پیش آنها باشد .

یکی از آن پسر ها که حواسش به علی بود به طرف او آمد و در حالی که یخه ی علی را گرفته بود با عصبانیت گفت :

_ بعد نگاه میکنی مشکلی هست ؟؟!!

علی نگاهی به پایین کرد و بعد سرش را بالا آورد و با خنده گفت :

_ حالا چطور ؟؟!!

پسر تا خنده و دستی که علی به طرفش داراز کرده بود را دید یخه ی علی را رها کرد و با او دست داد و آرام گفت :

_ معذرت میخوام

———————————–

 چه زیبا می شود دنیا آنگاه که انسان بفهمد گاهی می توان با یک لبخند ساده خشمی را فرو نشاند و جریانی را به نفع خود تغییر داد اما انگار تا زمانی که غرور هست نه انسانیت می ماند و نه زیبایی دنیا .

کاربرانی که این مطلب را پسندیده اند :

کاربرانی که این مطلب را خوانده اند (2):

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا