🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
.
تو را توصیف میکردم که مَردم مرحبا گفتند
پس از هر بیتِ شعرم آفرین را ،بار ها گفتند
همه وا حیرتا گفتند ، اما من نفهمیدم
که اینها را به چشمان شما یا شعر ما گفتند
من از اقلیم چشمان سیاهت شِکوِه میکردم
ولی آنها به من از خوبیِ آب و هوا گفتند
من از تاریخ تو، فتح الفتوحات تو میگفتم
برایم بی خَرد ها از تن و جغرافیا گفتند
من از درگیریت با روسری یک بیت آوردم
ولی آنها هزاران قصه از این ماجرا گفتند
منِ بیچاره یک قرن است سکاندار این عشقم
شگفتا آخر طوفان شما را ناخدا گفتند
من از شالوده این عشق و استحکام آن گفتم
درِ گوشِ تو اما حیف تنها از نما گفتند
مرا خواندند پر جور و جفا در آخر شعرم
توئه نامهربان را مهربان و با صفا گفتند
پس از پایان بیتِ آخرم تقدیر شد از شعر
ولی از قصد،نام ما دو تا را جابجا گفتند
حسین جعفری جرجافکی
#حسین_جعفری_جرجافکی
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
مرداد 1, 1402
بسیار زیبا
پاسخ
تیر 28, 1402
احسنت
سلام و درود
پاسخ
تیر 28, 1402
زیبا قلم زدید👏👏
پاسخ
تیر 29, 1402
منِ بیچاره یک قرن است سکاندار این عشقم
شگفتا آخر طوفان شما را ناخدا گفتند
اینجا را گل کاشتید عزیزم
پاسخ
بستن فرم