🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
با من بمان بگذار داشته باشمت
ای دوست داشتنی ترین آرزوی من
باشد ازین پس حرف ، حرفِ تو
بگذار فقط من بخواهمت
با من بمان با من از گذشته بگو
از اولین بوسه ، اولین نگاه
آن شب که به آغوش کشیدی مرا
زان پس برایم شدی پناه
یاد دارم آن شبی که گفتی دوست داری مرا
و من غرق خواستنت شدم
این اعتراف بود یا که دروغ؟
هر چه که بود دیوانه وار عاشقت شدم
حالا چطور؟هنوز دوست داری مرا؟
حالا که زلف سیاهم سفید شد
حالا که قامت بلندم خمیده و
گونه های لطیفم چروک شد
با من بمان حتی بدونِ دوست داشتنم
تنها حضورِ خود ازمن مگیر
من گوشِ جان سپارم به حرف تو
این خواستنی ترین خواسته ام را زِ من مگیر
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):