🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
هیچ مرغی زقفس..،
بی سببب آزادنشد.،
*
بی سبب هیچ،تنی..،
طعمه ی صیاد نشد.،
*
غنچه درخانه ی گل..!
دستخوش ،باد نشد.،
*
بیستون بی غم عشق.،
درپی فرهاد نشد.،
*
بندِآنم که وی از..،
بندگی آزادم کرد.،
*
بنده ی آنکه وی از.،!
بندگی آزادنشد.،
*
هرکه آزادبُود..،
بنده ی عشقش خوانم.،
*
شاد باااد…،
آنکه دمی..،
بنده ی بیداد نشد…،!
*
وقت آنست..،!
که از..،
غصه به فریااد آییم..،
*
که به گوشی نرسد..،
غصه فریاد نشد..،
*
در گلستان..،
زاسیران.،
قفس..،
یاااد آاارید…،!
*
یاااد باااد…،!
اینک از آنااان..،
که دمی یااد نشد..،!
ب.ع.کیمیا.آلمان
با سلام و عرض ادب و احترام حضور محترم اساتید و دوستان فرهیخته و هنرمند،
به دلیل اینکه نوشتن اشعار کلاسیک به صورت یکنواخت برای من خسته کننده می شد اشعارم را اکثرأ بدین صورت می نوشتم،به خاطر اینکه عزیزان بدانند و ویرایش بتوانند انجام دهند، و دوستان دیگر با نیمایی اشتباه نگیرند،
تخلص خود ( کیمیا) را برآن نام نهادم( کیمیایی) = شعرکلاسیک / نوشتار نیمایی/ و با علامت (*) هر مصرع را از هم جدا کردم ،سپاسگزارم از نیک اندیشیتان،درپناه حق
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (7):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (9):