🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
تشنگان را گر گلویی ، از حلالی جرعه ای
ساقیا پر کن قدح را سیر گردان تشنه ای
گر زلال اشک آسمان را ، لحظه بینی ای ولی
تشنه ای را گر وضوئی ، آب طالب لحظه ای
گم نمی گردد نگاهی چشمه ای ای جان من
یادِ صحرایی کنی لب خشک پهلو چشمه ای
آرزویی هر کسی را ، از خداوندی مدد
خود سپارد بر خدایی با توکّل چاره ای
در حجابی گر چه اویی ، ناظری حاضر دلا
پشت هر یک پرده هایی باشدش یک پرده ای
ساقیا باری دگر ، طالب شرابی ناب را
جام خاک آلوده ریزی بر تنی چون کوزه ای
خشک لب ساحل نشینی را ببینی والیا
عبرتی گیری به ایما با مگویی گفته ای
ولی اله بایبوردی
25 / 11 / 1398
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (1):
بستن فرم