🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آرزو

(ثبت: 269527) اردیبهشت 17, 1403 

 

تماشای حضور تو کنار ساحلی سنگی
که میچرخد به دورت باد و میخواند چه آهنگی

تو میچرخی و موهای فِرَت را نرم نازش میکنی
گره در جعد گیسویت می افتد، زود بازش میکنی

و چشمانم که سرمست تماشای تو میماند
مرا تا بیکران دشتهای سبز احساس تو میراند

سرشت تو تماماً گُل، وجودت غرق آرامش
ولی در عین آرامی، نیازت وحشی و سرکش

تو را در آشیان قلب خود من جای دادم یار
به امید دوباره دیدنت در روز های رنگی دیدار

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (4):

نظرها
  1. عظیمه ایرانپور

    اردیبهشت 17, 1403

    درود بر شما
    خیلی زیباست
    فقط تعداد بیت ها به عنوان مثنوی کم هست🌿

    • محمد ورچندی

      اردیبهشت 17, 1403

      سلام ها بر خانم ایرانپور، 😊

      تشکر از اینکه سروده ها را میخوانید.
      و زیبایی بازتاب نگاه شماست، نه سروده ی حقیر☺️🙏

      تشکر از نقدکاملا درست شما که دقت نظر حضرت جنابتان را گویاست. از این بابت سخت ممنونم از دیده ی دقیق شما عزیز🙏🙏🙏

      حقیقت این است که این سروده تنها پنج بیتی با اوزان و قوافی مستقل است که وحدت آن یک تصور و خیال را برای خواننده تعریف میکند.
      طبعم به بیشتر یاری ننمود و قصدم به هنگام سرایش رعایت هیچ قالبی نبوده است.
      امیدوارم این موضوع باعث کدورت خاطر خوانندگان نگردد.😔

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا