🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 آشیان خُلدی ندارد این جهان

(ثبت: 216827) آذر 5, 1398 

بگذرد ایامِ دوران روزگار
گر زمینی آسمانی ای نگار

پشت سر هر دوره ای دوری دگر
در تردّد دوره هایی آشکار

آشیان خُلدی ندارد این جهان
رو به ویرانی خرابی بی شمار

یاد کن هر فصل را تا بنگری
با خزان بادی به ویرانی بهار

ای ستمگرزاده ظالم در جهان
گر چه تیغی ید گرفتی کارزار

حق را ، ناحق کردی ، رو زمین
بس چه محرومین جهان درگیر دار

غرّشی شیران به عوعو سگ نگاه
با نجابت اسب را آهی ، چه کار

یادِ محفل شمع را کن جان من
کاروان جانب به مقصد رهگذار

اختران را می شمارم شب به روز
تا رسد دوری ، شعف لیلی نهار

دور از گرگان لباسی میش ها
از ریاکارانِ هر شهری ، دیار

لحظه بر شطرنج کن عبرت بگیر
مات شاهی ، دستِ پیلی اشکبار

شد دعا از سیفِ فرغانی ، ولی
گفت : آمینی ، خلایق رستگار

ولی اله بایبوردی

02 / 08 / 1398

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):

نظرها
  1. سلام و درود
    بسیار زیباست🌹🌹🌹🌹🌹

    • سلام

      استاد دهنوی ارجمند

      سپاس از همراهی تان

      🌸🌸🌺🌷🌺🌸🌸

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا