🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ارشاد!

(ثبت: 263848) شهریور 24, 1402 

 

گرگان سوارِ دسته‌ی جارو
ارشاد و من، دنبالِ دعوایم

یک جنگِ نامعلوم و طولانی
یک صلحِ من با من، که تنهایم

خوابم نمی‌آمد، سکوت، آمد
در کسوتِ غولی، که پرهایم

مبهوتِ آتش، در هبوطی نو
من عاشقِ یک لحظه فردایم

یک فرش و یک جنگل گل و بوته
صحنی پر از نبض ِ قدم‌هایم

قابی پُر از خورشید و نورانی
تصویرِ فردایی، هم‌آوایم

دیوارِ آبی، سقف ِ آبی‌تر
من عضوی از این حوضِ زیبایم

دریا غروبی در پیِ رفتن
یک قایقی با مرغِ مینایم

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    شهریور 24, 1402

    سلام امیدجان
    خیلی وقته کم پیدایی

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا