🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
بیا که بی تو شکیب فراق می شکند
پرنده ی قفس این اتاق می شکند
سوارکار خیال ام؛ سوار اسب غزل
ز راه دور تو، پای بُراق می شکند
دلم شبیه سمندی ست آرزو پیما
که هستی اش پیِ پایِ چلاق می شکند
بیا که یار توام انتظار دل تا کی؟
دلم ز غیبت مه در محاق می شکند
چه سود از این که ز دل، پیش همدلی نالم؟
ز درد دوری تو، جفت و طاق می شکند
دلم شکست. دل عاشقان بیدل هم
تمام، طبق همین انطباق می شکند
دوباره جمعه شد و جمع عاشقان، جمع اند
در اتّحاد غمت، افتراق می شکند
بیا که شوق وصالت، غزل ـ غزل، جاری ست
غزل به عشق تو از اشتیاق می شکند.
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (3):
اسفند 26, 1398
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌿🌿
پاسخ
فروردین 2, 1399
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌿🌿🌈
پاسخ
بستن فرم