🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
وعـــده ای جام لبت مست و خـمارم نکـند
مستحــیلی است مرا صید و شـــکارم نکند
داغ چنـگت نه بر آن هالـه ی افــسون نگاه
شــور مستان که کــند زخـمه ی تارم نکــند
سر کـــشم وعـــده ی دیــدار دلـم تیر نبود
ســر بــه دارم که رخــت بر ســر دارم نـکند
زاهـــدی باشم و در خرقـه ی آن پـیر دلیـل
دست تــــزویر تورا حیــــله ی کارم نـکند
گـرچه شب می رسـد و پرده ی پنــدار دلـم
صـــبح دیــــدار تو را نــــذز قــرارم نکند
لب به اقــــرار زدم تا کـــه نـمایان بــشود
رکــــــعتی وسوســه ات شوق نـگارم نکند
در سرا پرده ی جانـــم نـظرت حلقه ی جان
وعـــده ای جام لبت مست و خــمارم نکند
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (3):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
بهمن 18, 1402
سلامودرود
استفاده کردم حضرت دوست
در پناه خدا 🌱👏👏👏👏👏🌱
پاسخ
بهمن 18, 1402
سلام بر حضرت دوست و استاد معزز
ممنونم از محبتتان
توفیقی شد تا در محضرتان عرض ادبی نمایم
برقراری وجودتان را ارزوست
🌹🙏
پاسخ
بستن فرم