🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 اکرانِ ابتذال

(ثبت: 268193) اسفند 16, 1402 

 

کوروش چه وقتِ خواب است؟ غم ریشه کرده، برخیز
بهر بقا، تبانی، با تیشه کرده، برخیز

از گور خود برون آی، تا بنگرد دو چشمت
ظلمی که باد و طوفان، با بیشه کرده، برخیز

گرگِ طمع، وطن را، صد پاره کرد و بلعید
اینک بر استخوانش، اندیشه کرده، برخیز

اربابِ سلطه جویان، دارد عطش دمادم
خونِ دلاوران را، در شیشه کرده، برخیز

اکرانِ ابتذال است، در سینمای تاریخ
دردا ! عجب فروشی، در گیشه کرده، برخیز

منشورِ دیگر آور، شاید رها شویم از
رسمِ سیاستی که، شب پیشه کرده، برخیز

 

حمید گیوه چیان

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):

نقدها
  1. مهرداد مانا

    اسفند 17, 1402

    حمیدخان از شما شعری خواندم که برایم شگفت انگیز بود و زیبا و قابل بحث . از آن جهت می گویم قابل بحث ، چون بسیاری اشعار ممکن است زیبا باشند اما حامل و حاوی مطالبی هستند که دیگر قابلیت گفتمانی خود را از دست داده اند . مثلا شما شعری در مورد چشم زیبای کسی می نویسید و خوب این دیگر بحثی ندارد و نهایتا با گذر از آن صفحه و گذاشتن یک لایک ، به صفحه ی دیگری می روید . اما برخی مطالب ” میزگرد پسند ” هستند و ناظر نمی تواند بی هیچ واکنشی از کنارش عبور کند . شعرتان از چند سو قابل بحث است :

    ۱- کارتان زیباست و قافیه ها نقشی تمام کننده دارند و ابیات در آن به قافیه ختم می شوند ، شاید بپرسید خوب مگر همه ی قالبهای کلاسیک به قافیه ختم نمی شوند ؟ بله درست است ، اما بسیاری شعرها قافیه ای دارند که تنها در نقش وزن کناری ، ظاهر می شوند و ممکن است بتوان برای آنها جانشین پیدا کرد . اما شعر شما قافیه هایش در بعد معنایی نیز با بیت خود هماهنگ هستند و در واقع حسن ختامی مفهومی دارند .

    ۲- اعتقاد به بازگشت منجی ، چه در شکل عینی آن و چه در اشکال دیگرش ، به بحث هیستوریسم منجر می شود . برخی از مورخان معتقدند که تاریخ نه یک سری اتفاقات پراکنده ، که جریانی آگاهانه و هدفمند است و رفتاری قابل پیش بینی و منظم دارد . این دسته از اندیشمندان که به نظرم ” ابن خلدون ” را باید پیش قراول آنها دانست ، نظرشان این است تاریخ همیشه قابلیت تکرار دارد و جنگ و صلح و فساد و اصلاح و انقلاب و دیکتاتوری و رشد و …. همه فرمولی یکسان دارند . به همین دلیل وقتی شرایطی مشابه گذشته در یک جامعه ایجاد شود ، قطعا اتفاقی متناسب با آن شرایط رخ خواهد داد که قبلا نیز رخ داده است . مثلا می گویند آنچه بر سر ساسانیان آمد ، بر سر حکومت‌هایی که همان رفتار را تکرار کنند خواهد آمد ( دیکتاتوری مذهبی و فساد سیستمی و … ) در اینجا معتقدان به منجی نگاهی واقع گرایانه دارند. یعنی می گویند منجی زاده ی شرایط است و ظهور آن اتفاقی ست که قبلا نیز افتاده است . یعنی آن شرایطی که یعقوب لیث و نادرشاه را برانگیخت اگر مجددا تکرار شوند ، به برآمدن نادر و یعقوبی دیگر خواهد انجامید .
    نوعی دیگر از نگاه هیستوریته مبتنی بر اسطوره است . مانند ظهور منجی در معتقدات دینی ( میترا ، مسیح ، سوشیانت ، مهدی ، آواتار ، مانی و … ) این شکل از چشم انتظاری که معمولا افسانه آمیز است و البته دیگر مانند گذشته طرفدار ندارد ، منجر به هیستوریسم منفعلانه می شود . یعنی شما همه چیز را به اراده ای خارج از اراده جامعه می سپارید و خود را در وقوع آن دخیل نمی دانید. به گمانم افلاطون اولین کسی بود که از آرمانشهر ( مدینه ی فاضله ) حرف زد و تصوری را که از یک جامعه ی ایده آل داشت ، بیان کرد و مشخصات و مقدمات آن را به شکلی فرمولاسیون ارائه نمود . افلاطون برای ایجاد یک جامعه ی آرمانی و دلخواه راه حل داشت که البته در حیطه و حوصله ی این مقال نیست . پس از او نیز بسیاری از متفکران برای ایجاد یک جامعه ی دلخواه ، راه حل نوشتند و حرکتهای بسیاری در تاریخ برای تحقق آن انجام شد . هگل و به تبع او مارکس نیز معتقد بودند تاریخ تکرار می شود . منتها هگل، دیالکتیک حاکم بر تاریخ را در قالبی متافیزیکی تصور می کرد ( گاست ) ولی مارکس بحث روحی و انتزاعی را از آن برداشت و معتقد بود همه چیز در خود جامعه رخ خواهد داد و روح و معنا را دخالت نمی داد ( دیالکتیک ماتریالیسم ) در واقع به جرات می توان ادعا نمود ، منجی خواهی نیز برای ایجاد جامعه ی مطلوب است و تلاش برای ایجاد جامعه ی آرمانی ( اتوپیا ) در واقع موتور تاریخ است . حتا در شکل منفعلانه ی آن نیز بر تاریخ بی تاثیر نیست . کسی که معتقد به ظهور منجی ست در واقع منتظر شرایط بهتر است . یعنی شرایط کنونی را دوست ندارد . و به آن معترض است . پس در واقع انتظار ریشه در اعتراض دارد و منتظر واقعی ، معترضی ست تلاشگر و به نظاره و استغاثه، اکتفا نمی کند .

    نوعی دیگر از هیستوریسم ، شکل ” نمادین و سمبلیک ” آن است . همه می دانند که رستم دستان حتا اگر واقعیت تاریخی داشته باشد ، دیگر از دنیا رفته است . اما همچنان ” رستم خواهی ” می کنند . کوروش خواهی شما نیز از همین دست است و جنبه ی سمبلیک و انگیزشی دارد . کوروش می تواند هرکسی باشد که احساس تکلیف کند و برای اجرای منشور عدالت و حقوق بشری اش ، تلاش کند . همانطور که نادر در تاریخ ما به نماد ضد اشغالگری تبدیل شده . کوروش نیز نماد برابری ست و هر زمان بی عدالتی باشد ، عدل و انصاف او را آرزو می کنیم . شعر از این نظر اثری ارزشمند است . هرچند که مضمون آن را پیشتر نیز سروده اند ، اما شما این تکرار را با زبانی وزین و شکیل ، ارزشمند کردید .

    جنبه های دیگر شعرتان نیز قابل بررسی هستند . اما تازه دارم از کرج به سمت کرمانشاه می روم و دغدغه های معیشتی و دست خالی ام در مواجهه با نوروز ، اسباب دلسردی شده و واقعا آن مایه دلشاد نیستم که مانند گذشته، حضوری فعال در صفحات دوستان داشته باشم.

    دست و دلتان مریزاد

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 17, 1402

      درود بر جناب مانای عزیز
      قبل از هر چیز بسیار بسیار از حضور پر مهرتان و لطفی که به این حقیر دارید سپاسگزارم و از اینکه با تمام مشکلاتی که دارید باب گفتگو را باز میگذارید بینهایت ممنونم.
      خدمت سرور خودم عارضم به زعم بنده دنیا یا بهتر بگویم جهان هستی مثل یک صفحه ی بازی بزرگ است که قوانین خاص خودش را دارد. این قوانین برای همه یکسان است و هیچکس نمیتواند از آن عدول کند. مثلا من اگر از جای بلندی پرت شوم خواه انسان خوبی باشم یا بد، جاذبه مرا به زمین میکوبد. این قوانین که بیشمارند جاری و ساری هستند و هر بازیکنی به تعداد بیشتری از آنها پی ببرد و مهمتر از آن آنها را بکار بگیرد به همان میزان احتمال بردش را افزایش میدهد.
      اما نکته اینجاست که در لابلای زرق و برق ثروت و قدرت و شهرت و شهوت یافتن گنجهای آگاهی بسیار مشکل است.
      در مجموع به نظر من هرکس به اندازه ی آگاهی و دانش کمالی که کسب میکند منجی زندگی خود و حتی دیگران خواهد بود. حافظ میگوید بنوش و بنوشان(از چشمه ی معرفت و آگاهی بنوش و به دیگران بنوشان) این هم یکی از همین بیشمار قوانین است.
      دلم میخواست میتوانستم ساعتها صحبت و تبادل نظر کنیم اما متاسفانه قسمت پایانی کامنتتان بشدت برایم ملموس است و من هم دقیقا مثل حضرتعالی هستم.
      صمیمانه از آشنایی با شما خرسندم و از دریای دانشتان لذت و بهره میبرم.
      شاد و سلامت باشید دوست من❤️❤️❤️❤️🙏🙏🙏🙏💐💐💐

نظرها 16 
  1. برهان جاوید

    اسفند 16, 1402

    درود بر شما
    بسیار زیبا و ارزشمند
    دستمریزاد
    ❤️❤️❤️🌺🌺🌺👏👏👏

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      درود بر دوست عزیزم جناب جاوید بزرگوار
      از حضور سبز و صمیمانه ات بینهایت سپاسگزارم.
      به مهر خواندی عزیز دل🙏🙏🙏❤️❤️🌺🌺🌺

  2. معین حجت

    اسفند 16, 1402

    درود بر دوست خوبم حمید آقا …
    مثل همیشه عالی …👏👏👏🌺🌺🌺

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      درود بر جناب حجت عزیز
      حضورتان موجب افتخار و دلگرمی این حقیر است.
      بزرگوارید
      سپاس از بذل توجهتان🙏🙏🙏❤️❤️💐💐💐

  3. مهدی محمدی

    اسفند 16, 1402

    سلام و عرض ادب قلمتان تابان 🌺

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      درود جناب محمدی عزیز و بزرگوار
      سپاس که وقت گرانبهایتان را در اختیار حقیر قرار دادید و به مهر خواندید.
      شاد و سلامت باشید🙏🙏🙏🌺🌺🌺💐💐💐

  4. فریبا نوری

    اسفند 16, 1402

    درود. به لحاظ فنی شعر بسیار تاثیرگذار و زیبایی است اما چرا کورش باید دوباره برخیزد؟ او دینش را به آزادی اندیشه و گسترش عدل در جهان در زمان حیاتش ادا کرده. الان دیگر نوبت او نیست.

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      درود بر مهر بانوی ادیب و فرهیخته سرکار خانم نوری
      سپاس از بذل توجه و محبت همیشگیتان به صفحه ی این حقیر.
      راستش من کورش را به عنوان نماد هر ایرانی آزاد اندیش، وطن پرست و عدالت طلب دانسته ام و در واقع این برخاستن به هر یک از ما بر میگردد و این پرسش که
      چه وقت خواب است؟ پرسشی است از خواننده.
      شرمنده که وقتتان را میگیرم جسارتا سوالی هم از محضرتان داشتم که در صورت امکان ممنون میشوم پاسخش را بدهید
      بنده در زمینه ی شعر سپید درک خیلی پایینی دارم. آیا کتاب و یا مطلبی هست که در این زمینه بتواند کمکی بکند؟
      باز هم ممنونم از لطف و توجهتان.
      امیدوارم همواره از محضرتان بیاموزم و روزی بتوانم محبتهایتان را جبران کنم
      🙏🍃🙏🙏🙏💐💐💐💐

      • فریبا نوری

        اسفند 16, 1402

        درودی دوباره جناب گیوه چیان عزیز
        در مورد نخست کاملا موافقم که کورش در این بافت به صورت نمادین آمده و توجه شاعر به برانگیختن کورش وشی در امروز است.
        نقد من به همان (کورش وش) امروز است. ببینید ما در عصری هستیم که دائما در حال تغییر است. منشوری مانند منشور دو هزار و پانصد سال پیش الان هیچ مشکلی را حل نمی کند. اگر هم بکند نشان می دهدکه ما هیچ پیشرفتی در طول این همه قرن نداشته ایم. گذشته از این در یک نگاه دقیقتر این بازگشت به عقب در رویکرد حتی می تواند بسیار منفی باشد. خیلی از اتفاقاتی که همین الان دارد در دنیای اطراف ما می افتد و من و شما به آن نقد داریم و آن را جزئی از اکران ابتذال سینمای قرن می دانیم اتفاقا به تاسی و تقلید از همان گذشته دور افتخارآمیز دارد اجرا می شود از جمله کشورگشایی های نرم که اکنون در همین خاورمیانه و دور و بر خودمان شاهد آن هستیم. این بحث خارج از شعر شماست. شعر شما بسیار زیباست هم به لحاظ ساختار فنی و هم به لحاظ عاطفه غنی و اندیشه خیرخواهانه و زیبایی که دارد. اما چون شاعران رسولان فکرند (دیروز هم در کامنتی که برای دوست دیگری گذاشتم ذکر کردم) فاصله بین تاثیر مثبت یا منفی یک اندیشه بر جامعه، میلیمتری است و حواس شاعر اندیشمند باید به همۀ جوانب آن باشد.

        با درود بیکران

        • حمید گیوه چیان

          اسفند 16, 1402

          درود مجدد
          کاملا با فرمایشات شما موافقم. به قول شما او دینش را ادا کرده و سوال اینجاست که اکنون وظیفه ی من در پیشرفت و اعتلای کشورم چیست؟ بهر حال هر کس باید منشور خود را به این جهان عرضه کند و چه خوب که این منشور زاییده ی رشد و آگاهی آن فرد باشد و چه بسا بسیار کاملتر.
          جسارتا سوالی که در بخش دوم کامنتم پرسیدم بی جواب ماند!
          شرمنده از اینکه مصدع اوقات میشوم
          🙏🙏🙏🙏

  5. فریبا نوری

    اسفند 16, 1402

    در مورد دوم،
    نه شما و نه هیچ فرد دیگری در درک شعر سپید به طور کلی، مشکل، و بنابراین نیاز به پس زمینه مطالعاتی خاص ندارد.
    شعر سپید به مفهوم و روش شاملوییش، بیش از آن که حاصل نگاه او به ترجمه باشد، ریشه در ادبیات کلاسیک ما دارد و فقط مقید به موسیقی بیرونی و کناری یعنی وزن عروضی، و قافیه نیست.
    اما شعر آزاد ریشه در ادبیات مدرن و پست مدرن و پساپست مدرن جهان دارد. اگر بخواهم خیلی دقیق به سرآغاز آن در ادبیات جهان اشاره کنم با جنبش های اکسپرسیونیسم شروع شد. جنبش هایی که در برابر ارائه عینی جهان در هنر قد علم کرده و آن را از اولویت اول هنری خارج کردند و در عوض به بازنمایی و خلق ذهنیت خود هنرمند در هنر بهای بیشتر دادند. به این دلیل رابطۀ معنا، آوا و تصویر در شعر آزاد مبتنی بر نشانه‌های شناخته شده نیست بلکه مبتنی بر نشانه‌های شاعرساخته به طور کلی (در جریان اشعارش) یا حتی فقط در لحظۀ خلق یک شعر خاص است.
    در این نوع شعر که خود انواع مختلفی دارد خواننده نیز در لحظۀ خواندن، خود مشارک تولید اثر است و او هم می‌تواند برداشت نشانه‌ای خودش را (با دانش خود از سبک های اکسپرسیونیسم و بعد از آن، یا شناختی که از شعرهای پیشین شاعر دارد و با نشانه‌شناسی او آشنا شده، و یا بر اساس نشانه‌شناسی که خودش با دقت بیشتر به روابط متنی، بین آواها؛، تصاویر و کلمات برقرار می‌کند)، داشته باشد.
    این دنیا کمی، در واقع کمی که نه خیلی، با دنیای کلاسیک که شعر سپید ما نیز همچنان به آن تعلق دارد، متفاوت است. زیبایی شناسی اش متفاوت است، هستی شناسی اش متفاوت است، و … . آیا این به معنی است که شاعر یا هنرمند در این سبک ها هیچ معنی را اراده نمی کند؟ قطعا چنین نیست اما ما در این سبک ها با یک معنی سر راست و مستقیم رو به رو نیستیم بلکه با یک شبکه معنایی که ممکن است چندین شعاع را در بر بگیرد مواجه هستیم. نکته این است که همۀ این شعاع ها از نظر عاطفی و روان‌شناختی به یک مرکز متصلند. مثلا ممکن است شما و من از یک شعر آزاد دو برداشت متفاوت داشته باشیم ولی برانگیختگی عاطفی روانی مان از آن شعر یکسان است.
    در ادبیات جهانی شعر آزاد مقید به هیچ ضابطۀ صوری نیست ولی ما در ادبیات کلاسیک خودمان نمونۀ شعر آزاد داریم که شعر حافظ است و یکی از علل بی انقضا بودن شعر حافظ در ادبیات ایران و جهان نیز همین است. در حقیقت شعر حافظ از نظر صوری کلاسیک است ولی در واقع و از نظر ماهوی شعر آزاد است و به همین دلیل است که شما در هر لحظه این کتاب را باز کنید فکر می کنید بر اساس موقعیت و ذهنیت همین الان شما سروده شده و دارد به آن پاسخ می دهد به همین دلیل است که مردم با آن فال می گیرند و مثلا با شعر سعدی یا مولانا نمی توان فال گرفت.

    با درود

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      بینهایت سپاسگزارم از توضیحات مبسوطی که ارائه فرمودید.
      بسیار بسیار ممنونم. خیلی لطف کردید. سماجت بنده را به بزرگواری خودتان ببخشید.
      مهرتان ماندگار
      بدرخشید چون همیشه
      شاد و سلامت باشید در سایه ی الطاف الهی🙏🙏🙏🌺🌺🌺💐💐💐

      • فریبا نوری

        اسفند 16, 1402

        درودی دوباره و سپاس بسیار از شما که این پرسش را مطرح، و موقعیت این گفتگو را فراهم کردید. نکتۀ ظریفی را به بند انتهایی پیامم اضافه کردم که می‌تواند به عنوان یک شاخص و نمایانگر برای این که شعر حافظ ماهیتا آزاد است،مطرح شود.

        با درود بیکران

        • حمید گیوه چیان

          اسفند 16, 1402

          عجب نکته ی جالبی را مطرح کردید. خیلی برایم این مطلب تازگی داشت و بسیار جذاب بود.
          مصاحبت با شما بسیار لذتبخش و در عین حال سرشار از آموزه های گرانبهاست.
          واقعا ممنونم از محبتتان.
          آفتاب مهرتان ماندگار
          در پناه خدا🙏🙏🙏🌺🌺🌺🌷🌷🌷

  6. س ن روشن

    اسفند 16, 1402

    بادرودواحترام،
    اشعاروزین جایگاه ویژه وتاریخی دارندکه ارزشهایشان رامتمایزمیکند
    ودرعین زیبایی به نیازهای جامعه می پردازد.بسیارعالی
    💐💐💐👏🌹

    • حمید گیوه چیان

      اسفند 16, 1402

      درود بر شما دوست بزرگوار
      بسیار از آشنایی با شما خوشحالم.
      قدم بر چشم نهادید و سپاس که وقت ارزشمندتان را در اختیار این حقیر قرار دادید.
      به مهر خواندید عزیز دل
      در سایه ی الطاف الهی شاد و سلامت باشید.🙏🙏🙏🙏💐💐💐

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا