🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 ای آفتابگردان سرگردان

(ثبت: 270386) خرداد 26, 1403 

 

ای آفتابگردان سرگردان
خورشید
نه دلگیر از اندوه ابر می شود
نه از لمس سرانگشتانش
از طراوت تو لبریز
برای او
چه فرقی می کند
ابر یا گیاه
سنگ یا دریا
اصلا خورشید اگر که می تابد
خورشید تر که نمی شود
ای آفتابگردان سرگردان
رخ از اندوه ابر بشوی
تا به قلقلک سرانگشتان خورشید
لبخند لبانت در رویای ماه بگوید
من هم میدانم
که خورشید
نام دیگر خداست

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (4):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    خرداد 26, 1403

    سلام بر موسای سایت
    و راستش پیش از ظهور خدایان ابراهیمی همین خورشید بندگان بسیاری داشت و بر زمین و اهل زمین مهربان بود.
    و اصلا در جایی خوانده بودم که از جانب مقامات مذهبی در زمان میترائیسم، عده ای مامور می شدند که به مردم محبت کنند و معتقد بودند این کار باعث تداوم و خشنودی خورشید ( مهر ) خواهد بود . به همین جهت این فرستادگان را مهربان ( نگهبان خورشید ) می نامیدند . که هنوز هم مهربانی با نوازش و محبت همسان است . اگرچه آنها در علت علمی افت و خیز خورشید اشتباه می کردند اما کارشان شایسته ی تحسین بود و ای کاش دوباره متولیان ادیان به همان سیاق سابق برگردند

    • موسی ظهوری آرام

      خرداد 28, 1403

      سلام بر مانای فهیم
      یک دنیا سپاسگزارم از حضور گرانمهرت

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا