🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
ای پرستو
مرا آنجا بِبَر که
نفسی به تمنایِ دمی هوایِ آزاد
به مسلخ نمی رود در حبسِ حصارهایش
برایم قصه ای بگو عادل تر از نوشیروان
که خسته از ظلمتِ این روزهایم
می شود اگر؟؟
دمی به وادیِ بی دژ وُ بی دژبان
بِگردان مرا
آنجا که
آسمانش صلح می بارد وُ زمینش صداقت می روید
آری…هر کجا رفتی
داد و بیدادم را به گوشِ روزگاران بازگو
اگر چه می دانم که دیگر سلیمانی نیست
تا فهمی کند از هیاهویِ نهانت……
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (5):
فروردین 10, 1402
درود جناب خانمحمدی
شاد و سلامت باشید 🌷🌷
پاسخ
فروردین 10, 1402
بسیار سپاس از مهرتان گرانمایه و ارجمندم زنده و پاینده باشید
پاسخ
فروردین 10, 1402
درود بر شما
جنس درد و قلمتان از جنس خود ماست
یعنی میشود واقعا میشود در هوای آزاد پرواز کرد…!؟
حال که دژ و دژبان از حقیقی به مجازی هم رسیده، این دیگه غم اندر غمه!
سلامت و نویسا باشید🌺
پاسخ
فروردین 10, 1402
بسیار سپاس از لطفتان ارجمند و گرانمایه…… می شود اگر بالی برای پرواز باشد
پاسخ
فروردین 11, 1402
🌸🌺🌸🌺
پاسخ
بستن فرم