🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 باز دل

(ثبت: 4659) مرداد 28, 1396 

شاعری بی دل که باشی دردلت غوغا شود
برکه ای باران زده ای چشم تو دریا شود
قطره امشب از فروغ ماهِ تابان پاک پاک
باده با می چشمه ای صافی خرد پیدا شود
خود به حیرت مانده ازچهره ی تو نقاش عشق
مینیاتوری پری اندام بر یغما شود
کاستی ها نقص را آوازداده می کِشند
قطره دریا چون شودباز دلم برنا شود
تاسپردم دل به چشمت چشم بستی نازنین
دام بستی بعد گفتی کی خدا رسوا شود
ماجرا شد بین دین با دل که تو زیباتری
پیش مه رویان دلم چون تو گلی زیبا شود
سرنوشتی زرنوشتی میشوداز سرنوشت
چون پرستودرغزل مستی کندشیدا شود
#
خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند :

کاربرانی که این شعر را خوانده اند (2):