🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
می ایستد و گذشته را می نگرد
یاری که نماند و رفته را می نگرد
دستی به سر خاطره ها می کشد و
بالی که به زخم بسته را می نگرد
هر روز کنار پنجره منتظر است
افکار به گِل نشسته را می نگرد
آخر، سر این سفره ی بی ارزش پست
یاران به خشم، کشته را می نگرد
معشوقه سرِ سفره ی عقدش دق کرد
انگار دلی شکسته را می نگرد …
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (1):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (6):
اردیبهشت 22, 1399
با سلام و درود خدمت شما
شعر زیبایی بود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دستی به سر خاطره ها می کشد و
بالی که به زخم بسته را می نگرد
🌹🌹🌹🌹🌹
پاسخ
اردیبهشت 22, 1399
💐لذت بردم
پاسخ
اردیبهشت 22, 1399
می ایستد و گذشته را می نگرد
آن یار نمانده رفته را می نگرد
دستی به سر خاطره ها می کشد و
بالی همه زخمِ بسته را می نگرد
🌹🌹🌹🌹🌹
سلام و درود
به وبسایت شعر پاک خوش آمدید
در پناه خدا 🌹
پاسخ
اردیبهشت 23, 1399
درود بر شما
ارجمند
◇◇◇◇¿
با چرخش ذره ها ندارد کاری
سنگینی و بار هسته را می نگرد
🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
پاسخ
اردیبهشت 24, 1399
شما عالی آقای مشهدی
درود و دو صد درود
به امید اینكه شعر های جدیدتون رو بخونم
پاسخ
اردیبهشت 24, 1399
❤️❤️🌹
پاسخ
اردیبهشت 24, 1399
زنده باد عالی بود جناب مشهدی ❤️❤️❤️❤️
پاسخ
اردیبهشت 24, 1399
زنده باد آقای مشهدی
درود بر شما و شعر شما🌹❤️💐
پاسخ
اردیبهشت 24, 1399
احسنت❤️
پاسخ
بستن فرم