🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
من به آغوش تو پل خواهم زد
دور خواهم شد از این تنهایی
بوسه خواهم چید از فصل لبت
و در آغوش تو گم خواهم شد.
تو مرا زمزمه کن
با من از لحظه دیدار کمی حرف بزن
و از آن بوسه که لبریز از توست.
با من از وسوسه ی داغ تنت
پشت تاریکیِ شب حرف بزن
با من از عشق بگو
از صدای نفست
و از آن بوسه که باز
از فصل لبم خواهی چید.
با من از “ما” کمی حرف بزن
و از آن لحظه که عشقِ تو درونم جاریست.
من به تو خواهم گفت
با تو این درد کشیدن دارد.
من به همراه تو خواهم آمد
و نخواهم پرسید
اول و آخر این راه کجا خواهد بود.
#دنیا_تیموری
۰۲/۱۱/۲۵
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (5):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (7):
بستن فرم