🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
نمی دانم چه می گویم
که خواهد خواند
چه خواهدگفت
نمیدانم کسی فردا
سراغ شعرهایم می رود هرگز
نمی خواهم بدانم مردم فردا
چه خواهند گفت سخن از این همه اندوه امروزم
نمی دانم کدامین شاعر فردا
سراغ خاک من آید
وخواندشعر خوبی را
بگوید مرد دیروزم
بخواب آرام
برایت قصه می گویم
تو دلتنگی
دلت خون بود از این رنگ های بی رنگی
لالایی کن
بخواب آرام
برایت حرفها خواهم زد
برایت شعرها خواهم خواند
تو باورکن
تمام مردم هرروز
چه دیروز و چه امروز و چه فرداها
همیشه دردخواهند داشت
همیشه در پی خنده
برای چهره های خسته خواهند رفت
تمام دردها را خوب می فهمند
بخواب آرام ، لالایی کن
لالایی های امروزی
دگر آن شعرهای مادران سرخوش دیروز نمی باشد
تو آرامی … نمی دانم
نمی دانم میان خاکهای مانده بر رویت
تواز امروز چه می دانی
اگر بودی چه می گفتی
صدایت تا ته فریادها جاری بود
گلویت
زیر باربغض سنگین می شکست اما
غرورت
چشمهایت را نمی گفت خیس گردند
بخواب آرام
که مرد درد سراغ بستر خفتن نخواهد رفت
اگر چه خفتن او مرگ باشد
اگر جسمش شود خاک
از میان خاکها درختی سر برآرد
شاخه هایش
دفتری شعری پر از فریاد بگشایند
ولی آیا تبرها هم سراغ خواب خواهند رفت..؟
نمی دانم
درختان درهراس
ازاین هرسهای غلط آلود
بخواب آرام برایت قصه می گویم ….
حکایتها زدیروز و زامروز و زفرداها..
بخواب ای مرد غمگینم…
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (8):
اسفند 25, 1401
سلام و درود
🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱
پاسخ
اسفند 26, 1401
سلام و درودها دایی جان
ممنون از حضورتان پای هذیانهای ذهنم
مانا و تواناباشید🙏🌹
پاسخ
اسفند 25, 1401
درودو سپاس بر شاعر عزیز و گرامی و دردمند
دستمریزاد عزیز گرچه اندوه بار و غمگین اما زیبا و هنرمندانه است
امیدوارم که شاهد روزهای بهتری باشیم
ودیگر این همه غم و اندوه را با خود حمل نکنیم
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
پاسخ
اسفند 26, 1401
سلام و درود بر استاد جمعی خردمند و گرانمهر
ممنون که مثل همیشه کوچک نوازی نمودید و خط خطی هایم را به مهر خواندید و به مهر نگاشتید
انشااله که غم از دل همه مردم سرزمینم رخت بر بندد
مهرتان پایدار و گوهر وجودتان مصون از تلخی و گزند روزگار🙏❤️🌹
پاسخ
اسفند 26, 1401
هزاران درودتان باد ارجمند و گرانمایه
پاسخ
اسفند 28, 1401
سلام و درود وممنون از مهرحضورتان🙏🌹
پاسخ
اسفند 26, 1401
دو شعر منتشر کردی که با هم بسیار متفاوت هستند و انگار آنها را یک شاعر نسروده . در شعر پیشین که سپید بود روی ساخت ترکیب ، تاکید داشتی هرچند من فکر می کنم شماری از آنها تصنعی بودند و حضورشان در آن شعر لازم نبود . اما در این شعر که نیمایی ست با اینکه از ساخت ترکیب خبری نیست و حتا اتفاقات شاعرانه در آن کم است ، اما شاعر در همراه ساختن مخاطب با منویات و ذهنیات خود کاملا موفق عمل کرده و این یک برگ برنده است . علاوه بر اینکه شعر گرفتار پیچیدگی نیست و مسیر ورود به آن برای همگان باز است ( برخلاف برخی نوشته های مانا که خودشم نمی دونه چی گفته )
پاسخ
اسفند 28, 1401
سلام شیخ
ممنون از نقدی که نمودی و راهنمایی های مشفقانه ات
سایه پرمهرت مستدام😘
پاسخ
اسفند 27, 1401
درود بر شما
با آرزوی توفیق الهی و سعادتمندی 🌷🌷
پاسخ
اسفند 28, 1401
سلام استاد نازنین
ممنون از حضورتان و سخاوت کلامتان🙏❤️🌹
پاسخ
اسفند 28, 1401
از میان خاکها درختی سر برآرد
شاخه هایش
دفتری شعری پر از فریاد بگشایند
ولی آیا تبرها هم سراغ خواب خواهند رفت..؟
نمی دانم
درختان درهراس
ازاین هرسهای غلط آلود
بخواب آرام برایت قصه می گویم ….
حکایتها زدیروز و زامروز و زفرداها..
بخواب ای مرد غمگینم…👏👏👏
بسیار زیبا بود درودها برشما جناب علی محمدی عزیز
قلمتون مانا 🌺🌺❤️❤️
پاسخ
اسفند 28, 1401
سلام و درود خانوم حسینی عزیز و گرانمهر
ممنون که مثل همیشه بر سرواژه گان یتیم شعرم دست محبت کشیدیدو به مهرخواندید و به مهر نگاشتید
گوهروجودتان مصون از تلخی و گزند روزگار🙏❤️🌹
پاسخ
فروردین 22, 1402
درود و سپاس بزرگوار دوباره خوانیتان هم لذت بخش بود عزیز 🙏🙏🙏❤️❤️❤️🙏🙏🙏
پاسخ
فروردین 27, 1402
درود به شما جناب علی محمدی گرامی
بسیار زیبا
نبض قلمتان سبز موفق باشید 🙏🙏
پاسخ
تیر 14, 1402
درود بر شما عالی اگرچه کمی تلخ🌹🌹🌹
پاسخ
تیر 15, 1402
سلام و درودها
سپاس از حضورتان🌹🌹
پاسخ
بستن فرم