🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃

 برای روز

(ثبت: 270201) خرداد 17, 1403 

 

از خاطر خسته ی خواب ها هم سفر کرد
روز
آنچه از اقبال این قبیله کوچید
برای مسیر میسر بعدی باد
برای روز
برای بی دادگاه زن
بر آنجا که من نیستم
و نی ها رسیده اند
بر عابران در خیابان های شاد
بر رزها
که دستمال سرخ سرشان
دیگر بوی خون نمی‌دهد
بر آسمان سخاوت آغوش
بر نیلوفران بی موعضه
برای ختمی های از سیلی کبود
بر دریچه هایی که خشت سربی نخورده اند
بر پنجره هایی که گلدان ساچمه
و بر حنجره هایی که هوای سرمه ندارند
و بر تو
که قهوه مینوشی از کاسه ی شعر سپید
از این ظلام
بر الثیا
زمانی که شیره ی زن را
از انگور اندام نمی‌گیرند
بر آزادی،بی مرده بادها
بر آسمان شیرین زندگی هایتان
اینک
از عمق شور بختی ها
سلام.

 

 

 

کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (2):

نظرها
  1. مهرداد مانا

    خرداد 17, 1403

    و چه می شد اگر دیوار شعر سپید اینقدر کوتاه نبود و همه ی آنها که مدعی آن هستند، می توانستند مانند مجید قلیچ خانی ، شعری چنین راست قامت، استخوان دار ، متفکرانه ، زیبا ، مرموز و ملیح بگویند؟
    شعری که هر خطش داستانی ست و هر داستانش : پر آبِ چشم …
    میان مانا و شاعران چه بسا رنگ اختلاف سرخ باشد یا سیاه، که دیگر نتوان گفت : روزی همه چیز مثل اول خواهد شد
    اما میان مانا و خود شعر ، هزار پیوند است که اگر یکی را بگسلی، صد تای دیگر جوانه خواهد زد .
    شعر سپید هم می تواند هندی باشد و از عناصر ” مصادره به مطلوب ” ، ” تشخیص ” و ” تک جملات و تصاویر ناب ” استفاده کند . چنانچه این شعر حرفها در این زمینه دارد

    • مجید قلیچ خانی

      خرداد 17, 1403

      درود
      زحمت کشیدی مهرداد
      و سپاس از تشریف فرمایی و محبتت.
      چارلی چاپلین در نامه ای به دخترش چیزی در مورد نداشتن غرور کاذب و اینکه هنر واقعی در دست دوره گردهای خیابانی و گم نام است نه روی تریبون و سند ها،می گفت.امیدوارم حالت خوب باشه و موفق باشی.اسکندر هم رفت برای بازسازی صفر تا صد.

  2. arezousalari🍃

    خرداد 17, 1403

    درود برشما
    قلمتون زرین و نویسا باد جان دلم♥️

  3. مجید قلیچ خانی

    خرداد 18, 1403

    درود و سپاس❤️

    من کنار تو هستم
    نه از شاخ خشمگینان بترس
    نه از سیلی سگ مسلکان
    تار، بر تیرِ تاریک دلان پیروز است
    می آید ندا از سکوتِ همسنگران
    گوش کن:
    روز می رسد
    روسری می افتد
    مویِ به خون آغشته، خاطره  ای خواهد بود
    حرمتِ مویِ تو گور دُگم های دیروز است

بستن فرم


سلام و درود
بسیار زیباست
سپاس از حضورتان
لذت بردم
شادکام باشید
در پناه خدا