🍃🌷🍃به پایگاه ادبی شعر پاک خوش آمدید 🍃🌷🍃
باید تو را منها کنم از خود ، در جدولِ مخدوشِ افکارم
تا خارج از دنیای قسمت ها ، معلوم باشد حدّ اغیارم
برگی جدید و تازه ای باید ، تا انزوای واژه های گنگ
پنهان کند در خلسه ی تقریر ، کز هر چه غیر توست بیزارم
از کوچه ی یاد تو برگردم ، تنهاتر از شب گرد بی سامان
با هی هیِ بادی که بیهوده ، از خوابِ نسیان کرده بیدارم
باید کمی خلوت کنم با خود ، در گوشه ای دور از تعلقها
تا دل بگوید چند چندم با ، این کودک رند خطا کارم
بردارم امشب کوزه ی دل را ، از روی دوش دختر احساس
حرفی نمانَد این میان غیر از ، پروای عشق و شرمِ اقرارم
باید بپیچد دستِ افکارم ، گوشِ کرِ رویای خامم را
دل هم به حکمِ چوبکِ تعلیم ، سر خم کند تا مرزِ انکارم
پروا کند سنجاقکِ افکار ، از برکه ی یاد بلا خیزت
پایان دهد غمنامه ی دل را ، در مقطع نالان اشعارم
کاربرانی که این شعر را پسندیده اند (6):
کاربرانی که این شعر را خوانده اند (8):
دی 18, 1399
به به رقص قلمتان ستودنیست
هزاران درود
🌼🍁🌸🌹
پاسخ
دی 19, 1399
💐🌹💐🌹💐🌹💐
پاسخ
دی 19, 1399
درودها
بسیار زیبا و دلنشین 👌👌
مانا باشید به مهر 🌺
پاسخ
بستن فرم